مفهوم مدیریت دانش |مطالعات ISI و علمی و پژوهشی
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش — تاریخ انتشار ۱۴۰۲/۰۱/۱۶| مورد به روز رسانی: افزایش مفهوم مدیریت دانش | تعداد صفحات : ۱۴ صفحه
مفهوم مدیریت دانش
دانش یکی از محبوب ترین موضوعات قابل بحث در فلسفه کسب و کار در مدت بسیار طولانی می باشد. در این میان مدیریت دانش به عنوان عامل کلیدی برای تشخیص چنین مولفه هایی شناخته می شود. این متغیر اطلاعات همراه با روابط علمی می باشد که به خلق محصول، کالا و همچنین خدمات منجر می شود(آکار و همکاران، ۲۰۱۷: ۷۰۴).
همچنین این مولفه به صورت هنر تبدیل اطلاعات و دارایی های فکری به ارزش پایدار برای شرکت تعریف می شود(کلوناری و فاسولی، ۲۰۱۷: ۱)
بررسی جنبه های مدیریت دانش برای دستیابی به نوآوری در شرکت ضروری است (شجاهت و همکاران، ۲۰۱۷: ۱ و ۲). در مدیریت دانش سازماندهی مفهومی عینی و خاص می یابد. نیاز به استفاده از نظام مدیریت دانش به عنوان یکی از مدل های نوین مدیریت ضروری
بهبود مستمر مدیریت دانش بر پایه مراحل تکاملی و گام به گام شکل می گیرد، نه بر اساس نوآوری های ناگهانی(قلیچ لی و ابراهیمی، ۱۳۹۵: ۹۸).
جایگاه مدیریت دانش در سازمان
جایگاه مدیریت دانش در سازمان به عنوان بخشی از دانش سازمانی بسیار مهم شمرده می
۱-سرمایه انسانی.
۲-سرمایه ارتباطی.
۳-سرمایه ساختاری سازمان.
این سه عنصر ارکان اصلی سازمان های دانش محور را تشکیل داده و بر میزان دارایی های مادی شرکت برتری دارند. مدیریت دانش امروزه به عنوان یک ماموریت مهم برای سازمان ها شناخته می شود. قدرت نرم شرکت های دانش بنیان یک مزیت رقابتی قابل قبول برای آنها به وجود می آورد که توسعه بازار، فروشندگان و مشتریان را به همراه خواهد داشت(آکار و همکاران، ۲۰۱۷: ۷۰۴).
ادامه
مدیریت دانش جدید توسط مکل روی در سال ۲۰۰۳ ساخته شده است و بر اساس چهار سنگ بنا شاخص است. درحالیکه این شاخصها سنگ بناها املا جدید نیستند مدیریت دانش جدید بستگی به گسترش این شاخصها دارد. تمرکز دقیق بر ارزیابی، دانش نوآوری پایدار در سازمانها را تقویت خواهد کرد. سنگ بنای اولیه بهعنوان چرخه زندگی دانش نامیده میشود. این مفهوم جریان در سازمانها را نشان میدهد. مثلاً ایجاد توزیع و کاربرد این ایده قبلاً توسط محققان مانند و یک (۱۹۹۳) و و گمان (۱۹۹۷) موردبحث قرار گرفته است. مکل روی ارزیابی صریح ادعاهای دانش را بهعنوان بخشی از چرخه زندگی اضافه میکند. و بر این اعتقاد است که دانش همیشه باید بهعنوان کالای فاسدپذیر شناخته شود. و ازاینرو بهطور منظم ارزیابی شود. (کیانی و نظری، ۱۴۰۱: ۲۸).
با وجود اینکه سازمانها هنوز بستر مهمی برای مدیریت دانش هستند. فعالیتهای مرتبط با کار بهطور فزایندهای شخصی شده و در حیطههای برونسازمانی اتفاق میافتد. محیط کاری منعطف دورکاری انعطافپذیری در برنامه زمانی. فعالیتهای پروژه محور و مستقل باعث اتصال ضعیفتر کارکنان دانشی. به سازمانها شده است که ضرورت پیادهسازی شکل غیرمتمرکز مدیریت دانش را میرساند. میتوان گفت که مدیریت دانش شخصی به دلایلی برای مدیریت دانش سازمانی مهم تلقی میشود.
اولاً مدیریت دانش شخصی میتواند. میزان مشارکت دانش کاران را در سیستمهای مدیریت دانش سازمانی افزایش دهد. بهبود پیادهسازی مدیریت دانش سازمانی با رویکرد بالا به پایین با هماهنگی رویکرد پایین به بالا در مدیریت دانش شخصی تحقق مییابد. و در نهایت مدیریت دانش شخصی میتواند. به افراد یک سازمان جوامع و محیطهای اجتماعی در بهبود عملکرد کاری و مدیریت دانش آنها کمک کند. (جامی پور و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۷۹).
ادامه
علیرغم اهمیت مدیریت دانش شخصی بهعنوان زیرمجموعه مدیریت دانش سازمانی، در این حوزه پژوهشهای بسیار محدودی انجام شده و از رویکردهای شخصی به مدیریت دانش و نحوه تعامل خلاقانه کارکنان با مسائل دانشی در کار آنها در پژوهشهای گذشته غفلت شده است بنابراین به دلیل نبود نگاهی کل نگرانه و فرایند محور به مدیریت دانش شخصی در پژوهشهای گذشته در این پژوهش قصد بر این است.
تا با مخاطب قرار دادن سازمانهای دانشبنیان بهعنوان مخزنهای اصلی تولید دانش و فرایندهای دانشی مدل مدیریت دانش شخصی در سازمانهای دانشبنیان طراحی شود. این پژوهش میتواند به سازمانها در استقرار مدیریت دانش شخصی و تعیین اولویتهای بهبود چنین ابتکاراتی یاری رساند و افراد را در غلبه بر محدودیتهای مدیریت حجم بالای اطلاعات توانمند کند (جامی پور و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۸۰).
مدیریت دانش عبارت است از ایجاد فرایندهای موردنیاز بهمنظور شناسایی و دریافت اطلاعات و علوم موردنیاز سازمان از محیط و منتقل نمودن آن به تصمیمها و اقدامات سازمان مدیریت دانش راهبردی است که برای اطمینان از اینکه دانش به افراد در زمان موردنیاز میرسد تا در سازمان توسعه داده شود؛ بهطوریکه آنها دانش را به اشتراک گذارند و از اطلاعات برای بهبود وظایف سازمان استفاده کنند. در تعریفی دیگر مدیریت دانش مجموعهای از فعالیتهاست که به سازمان کمک میکند تا دانش را از داخل و خارج سازمان به دست آورد. مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصصهای جمعی و هوشمندی در سازمان و استفاده از آنها برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمانی مستمر اشاره دارد (محمدزاده و سیدنصرتی، ۱۳۹۹: ۸۶).
ادامه
مدیریت دانش بهعنوان یک نوآوری در سازمان محسوب میشود که مانند ابزاری دانش را در سازمان گردآوری کرده و به آن نظم و پویایی میبخشد و در کل سازمان گسترش میدهد. مدیریت دانش موجب انتقال و تسهیم دانش بین افراد و واحدهای سازمانی میشود. فرایند تسهیم دانش اساس بسیاری از استراتژیهای مدیریت سازمانها محسوب میشود که پیچیده و ارزشآفرین است. اجرا و عملیاتی سازی مدیریت دانش موجب بقای سازمان در عرصه رقابت میشود.
دانشی شدن افراد و سازمانها، وجه تمایز دوران حاضر از دیگر عصرها است سازمان دانشی با استفاده از نیروی اندک به قدرت بزرگی دست پیدا میکند دانش عامل ارتقای جایگاه رقابتی افزایش بهرهوری و اثربخشی در بسیاری از سازمانها است (نوابی و اعظم، ۱۳۹۷).
ویژگی مهم مدیریت دانش، ثبت و بایگانی کردن دانش مدیران و کارکنان سازمان است و امکان دسترسی به آن در موارد مقتضی است. از طرفی از رسالتهای مهم سازمانها ازجمله شهرداریها استفاده از دانش مدیریت تولید نظریه و بهکارگیری و ترکیب آن با نیازهای بومی آن سازمانها میباشد. مدیریت دانش در سازمان شامل ۵ مرحله است که عبارتاند از: ذخیره، اکتساب، نگهداری توزیع و ایجاد دانش که در ارتباط نزدیک با هم قرار دارند (محمدزاده و سیدنصرتی، ۱۳۹۹: ۸۶ و ۸۷).
ادامه
مدیریت دانش به فرآیندهای سازماندهی و بهرهوری از دانش جمعی شرکت برای دستیابی به پایداری اشاره دارد. دو بعد اصلی مدیریت دانش عبارتاند از توانمندسازها و فرآیندها توانمندسازها سازوکارهایی هستند که فعالیتهای مدیریت دانش را تسهیل میکنند، مانند تدوین و به اشتراکگذاری دانش در میان افراد و گروهها تحریک خلق دانش به اشتراکگذاری و حفاظت و فراهم نمودن زیرساخت لازم بهمنظور بهبود فرآیندهای دانش از طرف دیگر فرآیندهای مدیریت دانش به هماهنگی مؤثر ساختار مدیریت دانش مانند خلق دانش به اشتراکگذاری، ذخیرهسازی و برنامههای کاربردی میپردازد.
هم در ادبیات مدیریت دانش و هم در ادبیات سیستمهای اطلاعاتی سیستمهای مدیریت دانش ضرورتاً بر سیستمهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مبتنی هستند به این دلیل که سیستمهای فناوری اطلاعات، ارتباطات (مثل اینترنت اینترانت اکسترانت پایگاه دادهها تکنیکهای دادهکاوی و عوامل نرمافزار) میتوانند برای نظاممند کردن دانش استفاده شوند سیستمهای مدیریت دانش به سیستمهای اطلاعاتی دلالت دارند که خلق اشتراک ذخیره و انتقال دانش را مدیریت میکنند و بهبود میبخشند؛ بنابراین از دیدگاه مبتنی بر مدیریت دانش سیستمهای مدیریت دانش تا زمانی که اجازهی رصد دانش فردی را داشته باشند، بهعنوان «توانمندساز» محسوب میشوند و محدودهی سازمان میتواند از انتشار آن، منتفع شود (نگارستانی، ۱۳۹۷: ۹۴).
مفهوم مدیریت دانش
پس از شناسایی حوزههای دانش راهبردی نقشهای از آنها تهیه و بر اساس راهبردهای مدیریت دانش اقدامات لازم برای دستیابی به آنها صورت میگیرد مجموعه عملیات و فعالیتهای سازمان در پرتو راهبرد مدیریت دانش موجب میشود نظام مدیریت دانش بهصورت مؤثر و کارآمد عمل، کند به فرهنگ سازمان ملحق شود و در راستای حمایت از سازمان به کارکرد مؤثر خود ادامه دهد اجرای راهبرد مدیریت دانش مزایای فراوانی را برای سازمانها به همراه دارد.
سازمانها میتوانند زیان مربوط به سرمایه معنوی ناشی از جدایی برخی از کارکنان سازمان را کاهش دهند هزینهها را با افزایش صرفهجوییهای ناشی از کسب اطلاعات از منابع خارجی کاهش دهند، بهرهوری را با در دسترس قرار دادن سریعتر و آسانتر دانش افزایش دهند و رضایت کارکنان را با توانمندسازی و توسعه فردی بیشتر فراهم کنند اما شاید مهمترین علت برای اجرای راهبرد مدیریت دانش کسب مزیت رقابتی در بازار باشد انواع گوناگونی از نقشههای علمی را میتوان ترسیم کرد و ساختار حوزهای علمی را با آن نشان داد (جعفری و فهیمی فر، ۱۴۰۰: ۷).
مفهوم مدیریت دانش
از طرف دیگر نیازدانشی و اطلاعاتی شرکتها و سازمانها نیاز روزافزون است ازاینرو پیتر دراکر مدیریت دانش را راز موفقیت سازمانها در هزاره سوم میداند مدیریت دانش، رویکردی یکپارچه و سیستماتیک برای شناسایی مدیریت و تسهیم همه سرمایههای اطلاعاتی واحدهای مختلف سازمانی میباشد که مشتمل بر پایگاههای داده اسناد و مدارک رویهها است که قبلاً بهصورت تخصصی تفکیک نشده و بهصورت تجربه در تلاشهای پرسنل باقیمانده است (لطفی کیا و همکاران، ۱۴۰۰: ۳۲۶ و ۳۲۷).
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش عبارت است از ایجاد فرایندهای موردنیاز بهمنظور شناسایی و دریافت اطلاعات و علوم موردنیاز سازمان از محیط و منتقل نمودن آن به تصمیمها و اقدامات سازمان مدیریت دانش راهبردی است که برای اطمینان از اینکه دانش به افراد در زمان موردنیاز میرسد تا در سازمان توسعه داده شود؛ بهطوریکه آنها دانش را به اشتراک گذارند و از اطلاعات برای بهبود وظایف سازمان استفاده کنند. در تعریفی دیگر مدیریت دانش مجموعهای از فعالیتهاست که به سازمان کمک میکند تا دانش را از داخل و خارج سازمان به دست آورد. مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصصهای جمعی و هوشمندی در سازمان و استفاده از آنها برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمانی مستمر اشاره دارد (محمدزاده و سیدنصرتی، ۱۳۹۹: ۸۶).
هدف مدیریت دانش، شناسایی، انتخاب، مدیریت تسهیم و انتشار اطلاعات بهمنظور بهبود دانش حل مشکل برنامهریزی راهبرد و تقویت ارزش سرمایه معنوی سازمان میباشد (رحیمی، ۱۳۹۹: ۲۰۳).
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش به فرآیندهای سازماندهی و بهرهوری از دانش جمعی شرکت برای دستیابی به پایداری اشاره دارد دو بعد اصلی مدیریت دانش عبارتاند از توانمندسازها و فرآیندها توانمندسازها سازوکارهایی هستند که فعالیتهای مدیریت دانش را تسهیل میکنند، مانند تدوین و به اشتراکگذاری دانش در میان افراد و گروهها تحریک خلق دانش به اشتراکگذاری و حفاظت و فراهم نمودن زیرساخت لازم بهمنظور بهبود فرآیندهای دانش.
از طرف دیگر فرآیندهای مدیریت دانش به هماهنگی مؤثر ساختار مدیریت دانش مانند خلق دانش به اشتراکگذاری، ذخیرهسازی و برنامههای کاربردی میپردازد. هم در ادبیات مدیریت دانش و هم در ادبیات سیستمهای اطلاعاتی سیستمهای مدیریت دانش ضرورتاً بر سیستمهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مبتنی هستند به این دلیل که سیستمهای فناوری اطلاعات. ارتباطات (مثل اینترنت اینترانت اکسترانت پایگاه دادهها تکنیکهای دادهکاوی و عوامل نرمافزار) میتوانند برای نظاممند کردن دانش استفاده شوند (نگارستانی، ۱۳۹۷: ۹۴).
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش یک الگوی سازمانی میانرشتهای است که با تمام ابعاد سازمان از فناوری اطلاعات گرفته تا فرهنگ در ارتباط است. تحلیل میزان تناسب مؤلفههای سازمان با ابعاد مدیریت دانش و رفع موانع بهمنظور افزودن بهسرعت و قوت پردازش دانش در سرتاسر سازمان، اقدامی شایان توجه است. عواملی که بستر لازم را برای اجرای نظام مدیریت دانش فراهم میآورند و فقدان آنها مانع از استقرار مدیریت دانش میشوند(حاجی زینالعابدینی و همکاران، ۱۳۹۸: ۱۳۵).
در استقرار نظام مدیریت دانش در سازمان شناخت اینکه چطور و چگونه موانع مختلف جریان دانش بر پیشرفت آن اثر میگذارد و همچنین شناخت اینکه چگونه رقبای شما میتوانند در محیط رقابتی برنده باشند، مهم است. ازاینرو، ارزیابی موانع و مشکلاتی که سازمانها ممکن است در حین استقرار مدیریت دانش با آن مواجه شوند، برای سازمان بسیار مهم و حیاتی است(حاجی زینالعابدینی و همکاران، ۱۳۹۸: ۱۳۶).
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش را میتوان فرایند ایجاد ارزشافزوده از داراییهای نامحسوس سازمانی دانست. ورودی اصلی این فرایند یعنی دانش در نتیجه بروز تغییرات در دنیای کسبوکار و سرعت این تغییرات حاصل میگردد و محصول تعامل افراد یا سازمانها با یکدیگر است.
به این معنی که با ایجاد تغییر در داخل یا خارج از سازمان دانش جدیدی برای کارکنان سازمان حاصل میگردد که باید پیش از منسوخ شدن، شناسایی و مورداستفاده قرار گیرد. عمدتاً فرایند مدیریت دانش به دو دلیل مورداستفاده سازمانها قرار میگیرد؛ نخست آنکه افزایش نوآوری را به دنبال خود دارد و دیگر آنکه از بیرون رفتن دانش با کنارهگیری و یا بازنشستگی کارکنان جلوگیری و از نگرانی در مورد کمبود نیروهای متخصص میکاهد (ضابط و همکاران، ۱۴۰۰: ۱۰۹).
عناصر مدیریت دانش
عناصر مفهوم دانش در ۷ دسته قابل بررسی می باشد. این ۷ دسته عبارتند از( قلیچ لی و ابراهیمی ،۱۳۹۵):
۱-رهبری مدیریت دانش.
این دسته، قابلیت رهبری سازمان را برای پاسخگویی به چالش های اقتصاد دانش بنیان ارزیابی می کند.
۲-فرآیند.
این دسته چگونگی استفاده از دانش در مدیریت، اجرا و بهبود فرآیندهای کاری اصلی سازمان را ارزیابی می کند.
۳-افراد.
در این دسته، توانایی سازمان برای ایجاد و حفظ یک فرهنگ دانشی و یادگیری آن ارزیابی می شود. تلاشهای سازمان برای تشویق به تسهیم دانش و تشریک مساعی، ارزیابی می شود؛ همچنین توسعه کارکنان دانشی نیز ارزیابی می شود.
۴-فناوری
توانایی سازمان برای توسعه و اجرای راه حل های دانش محور مانند ابزارهای تشریک مساعی و سیستم های مدیریت محتوا.
۵-فرآیندهای دانشی.
توانایی سازمان برای شناسایی، خلق، ذخیره، تسهیم و به کارگیری نظام مند دانش، ارزیابی می شود.
۶-یادگیری و نوآوری.
این دسته، توانایی سازمان برای تشویق، پشتیبانی و تقویت یادگیری و نوآوری از طریق فرآیندهای نظام مند دانشی را تعیین می کند. همچنین تلاش های مدیریت برای نهادینه کردن ارزش های یادگیری و نوآوری و فراهم کردن مشوق ها برای تسهیم دانش ارزیابی می شوند.
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش مدیریت طیف وسیعی از فعالیتهای است که برای مبادله، خلق یا ارتقای سرمایههای فکری در سطح کلان به کار میرود مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار ساختار و غیره با قصد ،افزایش نوسازی اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری انسانی و اجتماعی نمایان میشود مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها کمک میکند.
تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب میشود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند ،شناسایی ،انتخاب سازماندهی و منتشرنمایند. این امر مدیریت سازمانها را برای حل مسائل یادگیری برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا به صورت کارا و مؤثر قادر می سازد ( کشاورز مولایی و همکاران،۱۴۰۰: ۹۲۲).
به نقل از هلمن
به نقل از هلمن پیدایش مدیریت دانش میتواند به تغییراتی بنیادی یا ظاهری در محیط کسب و کار وابسته باشد که برخی از آنها عبارتند از:
- نوبت های بلند مدت در اقتصادهای صنعتی پیشرفته که سبب افزایش گسترده دانش میشود به عنوان یک دارایی مهم سازمان تلقی میشود .
- پیشرفتهای شغلی بر اساس ایجاد و استفاده از دانش و تغییر در گروههای حرفه ای مدیریت درون سازمان ، همگرایی اطلاعات و فن آوری ارتباطات و پیدایش ابزار جدید مثل سیستمهای ارتباط داخلی و گروه افزار
- پیشرفتهای تئوریکی مانند دیدگاه مبتنی بر منابع بنگاه که بر داراییهای بی نظیر و منحصر به فرد مانند دانش ضمنی تاکید دارد.
- دستیابی به خدمات مشورتی بهتر به تقلید از مراحل مهندسی مجدد(مهدیان راد و صدف ،۱۳۹۹: ۳۲۴۲).
سه دیدگاه از نظر دالکر
دالکر با بررسی بیش از صد تعریف منتشر شده درباره ی مدیریت دانش در سه دیدگاه آنها را خلاصه کرده است:
دیدگاه کسب و کار مدیریت دانش فعالیتی تجاری است که دو جنبه ی اصلی دارد توجه به عنصر دانش فعالیتهای کسب و کار به عنوان جزء آشکار کسب و کار که در استراتژی خط مشی و رویه در همه ی سطوح سازمان منعکس میشود و همچنین ایجاد رابطه ی مستقیم و بین سرمایه فکری و نتایج مثبت کسب و کار. از همین دیدگاه مدیریت دانش یک رویکرد تلفیقی و همکارانه برای ،خلق ،کسب سازماندهی دسترسی و استفاده از سرمایه ی فکری سازمان است .
دیدگاه علم شناختی یا علم دانش دانش بینشها ،ادراکات و دانش فنی -کاربردی منبعی اساسی است که به ما امکان میدهد به طور هوشمندانه عمل کنیم در طول زمان دانش مهم به اشکال دیگر مثل کتب فناوری، رویه ها، و سنن در درون همهی سازمانها و به طور کلی در جامعه تبدیل می.شود این تغییر شکلها به انباشت تجربه منجر و وقتی به طور مناسب استفاده شود به افزایش اثر بخشی منتج میشود دانش یکی از عوامل اصلی است که رفتار هوشمندانه ی شخصی سازمانی و اجتماعی را ممکن می سازد
دیدگاه فرآیند فناوری مدیریت دانش مفهومی است که بر اساس از دانش قابل کاربرد تبدیل و با تلاش اندک قابل استفاده برای افرادی میشود که میتوانند آن را به کار برند(مهدیان راد و صدف ،۱۳۹۹: ۳۲۴۳).
سه نوع مکتب مدیریت دانش
سه نوع مکتب مدیریت دانش را مورد بحث قرار میدهد او معتقد است که هر مکتب دیدگاه خاصی را دنبال می کند و هیچ مدیرکی وجود ندارد که نشان دهد یکی از دیگری بهتر است این سه مکتب عبارتند از:
۱- مکتب اقتصادی این مکتب بر درآمد تمرکز دارد و هدف آن بهره برداری از داراییهای دانشی سازمان است.
۲ -مکتب :سازمانی این مکتب استفاده از ساختارهای سازمانی یا شبکههای روابط را برای تسهیم یا ذخیره سازی دانش مورد توجه قرار می دهد.
۳ -مکتب استراتژیک این مکتب مدیریت دانش را به عنوان یک بعد استراتژی رقابتی در نظر می گیرد(مهدیان راد و صدف ،۱۳۹۹: ۳۲۴۳).
دو بعد اصلی مدیریت دانش عبارتند:
مدیریت دانش به فرآیندهای سازماندهی و بهره وری از دانش جمعی شرکت برای دستیابی به پایداری اشاره دارد .دو بعد اصلی مدیریت دانش عبارتند: از توانمندسازها و فرآیندها، توانمندسازها سازوکارهایی هستند که فعالیتهای مدیریت دانش را تسهیل می کنند. مانند تدوین و به اشتراک گذاری دانش در میان افراد و گروهها . تحریک خلق دانش به اشتراک گذاری و حفاظت و فراهم نمودن زیر ساخت لازم به منظور بهبود فرآیندهای دانش . از طرف دیگر فرآیندهای مدیریت دانش به هماهنگی مؤثر ساختار مدیریت دانش مانند خلق ،دانش به اشتراک گذاری ذخیره سازی و برنامه های کاربردی می پردازد(نگارستانی،۱۳۹۷: ۹۴).
اهداف مدیریت دانش
هدف این نوع مدیریت مدیریت سرمایه های دانشی است که بخش عمده آن در ذهن مدیران و کارشناسان وجود دارد به طور کلی هدف مدیریت دانش ایجاد یکپارچگی مستمر بین دانش درونی و محیطی به منظور انطباق با تغییرات درونی و بیرونی سازمان و به منظور حل مشکلات موجود و همچنین نوآوری در توسعه کسب و کار بیان کرده اند.
- مهم ترین اهداف مدیریت دانش به طور خلاصه عبارت اند از:
- تبدیل شدن به یک سازمان هوشمند دانش محور و یادگیرنده
- تولید و تهیه داراییهای دانشی و توسعه و غنی سازمانها
- انعطاف پذیری فرایندهای کسب و کار سازمان بر اساس دانش برای پاسخگویی سریع به تغییرات محیطی کارکنان رقبا مشتریان( کشاورز مولایی و همکاران،۱۴۰۰: ۹۲۳).
ظرفیت مختلف مدیریت دانش
شش ظرفیت مختلف مدیریت دانش را شناسایی کرده اند(نگارستانی،۱۳۹۷: ۹۵):
- ظرفیت مبتکرانه: که به توانایی شرکت برای کشف و یا تولید دانش جدید اشاره دارد .
- ظرفیت جذب: که به توانایی یک شرکت برای کشف و استفاده از دانش خارجی اشاره دارد.
- ظرفیت تغییر دگرگونی: توانایی شرکت به ذخیره ی دانش داخلی .
- ظرفیت اتصال نشان دهنده توانایی شرکت برای ذخیره دانش در روابط درون سازمانی .
- ظرفیتهای نوآورانه که مرحله نهایی در فرآیند توسعه ی محصولات و خدمات جدید است.
موانع سازمانی مدیریت دانش
استقرار دانش به عنوان یک منبع معنی عمیقی برای مدیریت و فعالیتهای سازمانی دارد تا استنباط و انتقال آن از گروهها و رویدادهای خاص تا حدی دشوار باشد . به علاوه ایجاد و بهره گیری از دانش به رفتار و فعالیت کاری کارکنان بستگی دارد و مطمئنا به کنترل کارکنان در داخل بنگاه مربوط می شود.
سرسختی و تعبیر درونی دانش در بلند مدت سازمان را به صرفه جویی در استفاده از تخصص و مهارت هدایت می کند. تقسیم کار کاربردی کارکنان جهت نیل به هدف – که در ساختار سلسله مراتبی و وظیفه گرا منعکس می شود. مانعی مهم در وضع دانش به عنوان منبع سازمانی بیان می.شود .جریان افقی تسهیم دانش به واسطه ساختار اختیار عمودی را محدود می کند. در زمینه اجتماعی و سیاسی، مدیریت دانش درگیر به اشتراک گذاری دانش است. در زمینه اقتصادی مدیریت دانش پاسخی به نیازهای سازمان در راستای تشدید خلق و بهره گیری از دانش است(مهدیان راد و صدف ،۱۳۹۹: ۳۲۴۴).
مبانی نظری مدیریت دانش در مطالعات ایرانی
در نظریه خود در خصوص مفهوم مدیریت دانش به بررسی رابطه ابعاد توانمندسازی و مدیریت دانش پرداختند. این محققین اثبات کردند که ابعاد توانمندسازی بر مدیریت دانش اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیر ابعاد توانمندسازی می توان سطح مدیریت دانش را تحت تاثیر قرار داد.
رشید و پاشایی هولاسو در سال ۱۳۹۸ در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای فرهنگ دفاع مقدس را با مدیریت دانش اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیر فرهنگ دفاع مقدس می تواند بر سطح مدیریت دانش اثرگذار باشد. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیر فرهنگ دفاع مقدس دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر مدیریت دانش نیز وجود دارد.
عامل ریاضت کش در سال ۱۳۹۷ در نظریه خود اثبات کردند که مدیریت دانش می تواند تحت تاثیراخلاق حرفه ای قرار گیرد. به عبارتی مدیریت دانش معمولا با تغییراتی که در متغیر تاثیراخلاق حرفه ای ایجاد می شود، تغییر می کند. پیشنهاد می شود برای تغییر در سطح مدیریت دانش ابتدا سطوح مرتبط با متغیر تاثیراخلاق حرفه ای را تغییر داد.
مطالعه طاهری و عزیزی در سال ۱۳۹۷
طاهری و عزیزی در سال ۱۳۹۷ اثبات کردند که با تغییر در سطح متغیرهای نوآوری سازمانی، نوآوری تکنولوژیکی و عملکرد شرکت می توان سطح متغیر مدیریت دانش را تحت تاثیر قرار داد. به عبارتی تغییرات متغیر مدیریت دانش تحت تاثیر مولفه هایی قرار دارد. این مولفه ها عبارتند از:
۱- نوآوری سازمانی
۲- نوآوری تکنولوژیکی
۳- عملکرد شرکت
غفاری ۱۳۹۷ استدلال کرد می توان مدیریت دانش را بهبود داد. زمانی سازمان به متغیر فناوری اطلاعات توجه می کند، مدیریت دانش دچار تغییر می شود. آنها پیشنهاد دادند که در سازمانها از فناوری اطلاعات جهت ارتقاء مدیریت دانش استفاده شود.
مطالعه جهاندیده و همکاران در سال ۱۳۹۷
جهاندیده و همکاران در سال ۱۳۹۷ در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر مدیریت دانش از متغیرتربیت بدنی تاثیر می پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیر تربیت بدنی آموزش می تواند در سطح مدیریت دانش تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح مدیریت دانش به نظر می رسد بهبودهایی در سطح متغیر تربیت بدنی آموزش می تواند مفید باشد.
معینیکیا و همکاران در سال ۱۳۹۷ یک رابطه معنی دار بین مدیریت دانش و متغیرهای فناوری اطلاعات و مسئولیت پذیری اجتماعی یافتند. زمانی سطح فناوری اطلاعات و مسئولیت پذیری اجتماعی تغییر نماید، سطح مدیریت دانش تغییر می کند. همچنین فناوری اطلاعات و مسئولیت پذیری اجتماعی می توانند برای بهبود مدیریت دانش برنامه ریزی شوند.
مطالعه فرزان و همکاران در سال ۱۳۹۷
فرزان و همکاران (۱۳۹۷) گفتند تغییرات در ارزش گذاری بر تغییر در سطح مدیریت دانش اثرگذار می باشد. زمانی سطح متغیر ارزش گذاری دچار بهبود شود متغیر مدیریت دانش نیز تغییر کند. در صورتی که رابطه متغیر ارزش گذاری با متغیر مدیریت دانش همسو باشد می توان انتظار داشت که متغیر مدیریت دانش بهبود می یابد.
نامدار جویمی و همکاران (۱۳۹۷) اشاره کردند که مدیریت دانش تحت تاثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار می گیرد. زمانی که سطح متغیرهای سرمایه نمادین و الگوری ایرانی اسلامی در سازمان تغییر می کند، آنگاه سطح متغیر مدیریت دانش نیز تغییر می کند. همچنین متغیرهای سرمایه نمادین و الگوری ایرانی اسلامی اثرگذاری خود را بر روی متغیر مدیریت دانش براساس همسو بودن یا ناهمسو بودن اعمال می کنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای سرمایه نمادین و الگوری ایرانی اسلامی ارتباط همسویی را با متغیر مدیریت دانش دارند، آنگاه می توان گفت که تغییرات آنها سبب تغییرات مثبت در سطح مدیریت دانش می شود.
منابع
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.