مفهوم سبک تفکر |مبانی نظری و ادبیات تحقیق


در حال بارگذاری
تاریخ انتشار
۹ مرداد ۱۴۰۰
نوع فایل
ورد قابل ویرایش
حجم فایل
تعداد صفحات
12 صفحه
دسته بندی
تعداد بازدید
4417 بازدید
۲۲,۰۰۰ تومان

مفهوم سبک تفکر

مفهوم سبک تفکر | تعداد صفحات: ۱۲ صفحه|به روز رسانی ۱۴۰۱/۰۴/۲۰

سبک تفکر

تعریف سبک تفکر واژه سبک ، معادل style انگلیسی است. این واژه را به معنای شیوه ، روش ، خامه ، سبک نگارش ، سلیقه ، سبک متداول ، قلم و میله ترجمه کرده اند. در فرهنگ لغت و بستر واژه سبک به معنای رفتار شاخص و متمایز و شیوه عمل و اجرا آمده است. در اصطلاح تخصصی سبک شناسی شیوه ای است که فرد اطلاعات را پردازش می کند و گویا نخستین بار این اصطلاح را روان شناسانی که در زمینه توانایی های حسی حرکتی تحقیق می کرده اند ، توسعه داده اند(احمدی و همکاران،۱۳۹۹: ۱۳).

ادامه

سبک‌های تفکر از جمله متغیرهای مربوط به تفاوت‌های فردی است که می‌تواند تحت تاثیر توانمندی‌های دیداری قرار گیرد. افراد از طریق تجاربشان یاد می‌گیرند و روش‌های زیادی وجود دارند که از طریق آنها واقعیت‌های یاد گرفته شده شرح داده می‌شود و نیز روش‌های زیادی برای درک و تفکر درباره آنچه هست وجود دارد. برای مثال بعضی از افراد واقعیت را از راه نقاشی کردن بهتر یاد می‌گیرند.

در صورتی که بعضی از راه جستجو کردن، الگو این بدان معنا است که افراد ممکن است از روش‌های مختلفی برای یادگیری استفاده کنند که سبک تفکر نامیده می‌شود. سبک‌های تفکر به شیوه‌های ترجیحی افراد در استفاده از توانایی‌هایشان گفته می‌شود؛ بنابراین سبک تفکر به‌خودی‌خود یک توانایی نیست بلکه به چگونگی استفاده از توانایی‌ها اشاره دارد. ویژگی اساسی انسان برخورداری از قدرت تفکر است. انسان‌ها به کمک فکر خود توانسته‌اند به محیط پیچیده و متغیر مسلط شده و به حیات خود ادامه دهند(جوادی و همکاران، ۱۳۹۵: ۱۶ و ۱۷).

 یکی از متغیرهای پیش‌زمینه‌ای

سبک‌های تفکر، یکی از متغیرهای پیش‌زمینه‌ای دیگر الگوی P3 و مربوط به فراگیران در موسسات آموزشی است. این متغیر نامرتبط با توانایی و موثر بر پیشرفت تحصیلی است. استرنبرگ، شیوه‌های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان سبک‌های تفکر تعریف کرده است. سبک تفکر توانایی نیست، بلکه به نحوه کاربری شخص از توانایی‌هایش اطلاق می‌شود.

پژوهش‌های گوناگون نشان می‌دهند که سبک‌های تفکر با خلاقیت، حل مسئله، تصمیم‌گیری، پیشرفت تحصیلی و روش‌های آموزش و ارزشیابی تحصیلی رابطه دارند و خود قادرند تحت تاثیر عوامل گوناگونی از جمله بافت، فرهنگ، جنسیت، سن، سبک‌های تربیتی والدین، و وضعیت اجتماعی – اقتصادی قرار گیرند. (حجازی و همکاران، ۱۳۹۰، ۲۹-۳۰).

سبک‌های تفکر به شیوه‌هایی اطلاق می‌شود که از طریق آنها افراد از توانایی‌های فردی خود بهره می‌گیرند. استرنبرگ سبک‌های تفکر را بر اساس نظریه «خود حکومتی ذهنی» تقسیم‌بندی کرده است. مطابق این نظریه همانطور که مسئولان حکومتی از شیوه‌های متفاوتی برای مدیریت و رهبری استفاده می‌کنند، هر فرد هم مانند حاکمی بر ذهن خویش عمل کرده و از شیوه‌های مختلفی برای مدیریت بر ذهن خود بهره می‌گیرد. (زارع و آخوندی، ۱۳۹۱: ۱۴۲).

سبک تفکر در مطالعه استرنبرگ

استرنبرگ، در نظریه «خود – حکومتی ذهنی» بر اساس کارکرد، شکل، سطح، دامنه و گرایش تفکر، سیزده نوع سبک تفکر را پیشنهاد کرده است: سه کارکرد اساسی قانونگذارانه، اجرایی، قضایی، چهار شکل مونارشی (فرد سالاری)، پایورسالاری(سلسله مراتبی)، الیگارشی (چند محوری) و آنارشی (هرج و مرج طلبی)، دو سطح کلی و جزئی، دو دامنه یا حیطه درونی و بیرونی و دو گرایش محافظه‌کارانه و آزادمنشانه.

سبک تفکر بین ادراک از محیط یادگیری ساختگرا و پیامد یادگیری میانجیگری می‌کند تحلیل داده‌ها در این مطالعه نشان داد که سبک تفکر نوع اول پیامد یادگیری بهتری نشان می‌دهد.  (رحمانی، ۱۳۸۷) سبک‌های تفکر و اصطلاحات همپوش آن مانند سبک‌های شناختی تفکر و سبک‌های یادگیری به چگونگی یادگیری فراگیران در موقعیت‌های یادگیری اشاره دارد.

این سبک‌ها، برتری‌های افراد را برای به دست آوردن، حفظ و اصلاح اطلاعات مشخص می‌سازد. شیوه‌های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان سبک‌های تفکر نام‌گذاری کرده است. از نظر او سبک تفکر روش برتری یافته تفکر است و یک توانایی نیست، بلکه به چگونگی استفاده فرد از توانایی‌هایش اشاره دارد. (خرمایی و آزاده ده­بیدی، ۱۳۹۵: ۸۹).

انواع سبک های تفکر

سبک های تفکر به سه دسته عمده تقسیم می شوند که عبارتند از سبک قانون‌گذار، اجرایی و قضاوت کننده کارکردهای نظریه خودحاکمیت ذهنی هستند. افراد قانون‌گذار راهبرد خلق می‌کنند؛ در حالی که افراد اجرایی بر اساس دستورالعمل‌های واضح کار می‌کنند. اشخاصی با سبک تفکر قضاوت کننده عملکرد سایر افراد را ارزیابی می‌کنند.

سبک‌های سلسله مراتبی، تک­سالار، الیگارشی و نظام­ گریز اشکال نظریه خودحاکمیت ذهنی را تشکیل می‌دهند. افرادی که در آن واحد به چند کار توجه دارند و برای آنها اولویت‌بندی می‌کنند، دارای سبک سلسله مراتبی هستند و کسانی که کارهایشان را اولویت‌بندی نمی‌کنند، دارای سبک الیگارشی هستند. افراد تک­سالار در هر زمان بر روی یک کار تمرکز می‌کنند.

و افراد نظام­گریز انجام کارهایی را ترجیح می‌دهند که در انجام آنها انعطاف بیشتری وجود داشته باشد. نظریه خودحاکمیت فراشناختی دارای دو سطح کلی­نگر و جزئی­نگر است. افرادی که به مفاهیم انتزاعی و تصویر کلی یک موضوع می‌پردازند، از سبک تفکر کلی­نگر برخوردار هستند، در مقابل افرادی که به جزئیات عینی توجه می‌کنند، سبک تفکر جزئی­نگر دارند. (حیدری و بهرامی، ۱۳۹۱: ۷۵).

ادامه

همچنین بر اساس مقاله (احمدی و همکاران،۱۳۹۹: ۱۶) هفت نوع از سبک تفکر بیان شده است که در فایل قابل خریداری به طور کامل حدود ۲ صفحه توضیح موارد زیر اورده شده است:

۱-سبک قانون گذار:

۲-سیک اجرایی:

۳ سبک قضاوت گر:

۴-سطح فکری کلی نگر:

۵-سطح فکری جزئی نگر

۶-تفکر دورن نگر:

۷-تفکر برون نگر:

اهمیت سبک های تفکر در سازمان های آموزشی

با شناخت سبک تفکر در سازمان های آموزشی فرد می‌تواند با تفکیک و سازماندهی افکار و احساسات خود، شناخت بیشتری از خود به دست آورد و در نتیجه با آگاهی بیشتر به نقاط ضعف و قدرت خود، رفتارهای سالم و سازنده‌ای را اختیار کند و به ساختار شخصیتی و روابط متقابل فردی خود پی ببرند. (استجابی و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۰۵).

خودگردانی ذهنی استرنبرگ (۱۹۹۷) در زمینه سبک‌های تفکر بر اساس رویکردهای مذکور تکوین یافته است. وی شیوه‌های متفاوت افراد برای پردازش اطلاعات را سبک تفکر تعریف نموده و معتقد است این سبک‌ها روش‌های ترجیحی افراد در بهره‌گیری از توانایی‌هایشان است و معادل با توانایی نمی‌باشند. توانایی، از عهده کاری بر آمدن، ولی سبک، ترجیح چگونه انجام دادن کار است.

مفهوم سبک‌های تفکر، بیانگر آن است که همانگونه که راه‌های متفاوتی برای اداره یک جامعه وجود دارد، افراد نیز برای بهره گرفتن از توانایی‌های خود از شیوه‌های متفاوتی استفاده می‌کنند. شناخت سبک‌های تفکر و متغیرهای مرتبط با آن در آموزش و پرورش امری لازم و ضروری است. زیرا بسیاری از تفاوت‌ها در عملکرد افراد به جای نسبت دادن به توانایی، می‌توان به سبک‌های تفکر نسبت داد. به گونه‌ای که اگر معلمان از سبک‌های تفکر خودآگاهی داشته باشند با طراحی و جهت‌دهی مناسب فعالیت‌های آموزشی می‌توانند به نتایج مثبت و موثری برسند(بیرامی و طباطبایی، ۱۳۹۴: ۷۲ و ۷۳).

اهمیت مفهوم سبک تفکر

سبک‌های تفکر از اهمیتی ویژه برخوردار است، ولی متاسفانه به دلیل ناشناخته ماندن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بیشتر به عملکرد افراد اهمیت داده شده است. با توجه به اینکه سبک‌های تفکر یا شیوه‌های ترجیحی فکر کردن در افراد متفاوت است، طبیعتا عملکردها و توانایی‌های هر فرد نیز با توجه به سبک‌های ترجیحی او متفاوت خواهد بود.

بنابراین، شناخت مفهوم سبک‌های تفکر و درک ارتباط بین این سبک‌ها و توانایی‌های افراد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.  (خرمایی و آزاده ده­بیدی، ۱۳۹۵: ۹۱).

از طرف دیگر تطابق سبک‌های تفکر افراد با مشاغل در سازمان های آموزشی منجر به موفقیت آنها در شغل خود می‌گردد، لذا بهتر است وظایفی را که به افراد محول می‌شود طوری ارائه داد که با سبک‌های تفکر آنان انطباق داشته باشد یا اینکه سبک تفکر خود را متناسب با آن وظایف تعدیل نمایند. هوش ماهیتا ابزارهایی برای محیط مرتبط و متناسب می‌سازد.

به طوری که اغلب صورت‌های قابل پیش‌بینی خودگرانی با هوش ارتباط دارد. سبک‌ها، نیز که به خودگرانی هوش مربوط می‌شوند، راه‌هایی برای توصیف فکر و ترجیح کارهایی برای به کارگیری استعدادهای بالقوه‌ای استعداد نیستند. بنابراین هوش اندیشه اصلی سبک نیست، بلکه سبک، راه به کارگیری هوش فرد است. (شکری و عبداللهی، ۱۳۹۴: ۱۶۰).

ادامه

یک عضو هیات علمی باید بداند که عملکرد ضعیف دانشجو همیشه به علت عدم توانایی نیست بلکه به خاطر عدم تناسب بین سبک‌های تفکر دانشجو و انتظاراتی است که استاد از او دارد.

یا به عبارت دیگر توانایی نمی‌تواند به تنهایی بیانگر عملکرد متفاوت افراد باشد. سبک‌های تفکر به شیوه‌های ترجیحی افراد در استفاده از توانایی‌هایشان گفته می‌شود. بنابراین سبک تفکر به‌خودی‌خود یک توانایی نیست بلکه به چگونگی استفاده از توانایی‌ها اشاره دارد. به عقیده استرنبرگ همانگونه که راه‌های مختلفی جهت هدایت و مدیریت جامعه وجود دارند، سبک‌های تفکر هم بر این روند مدیریت شخصی تاثیرگذارند. (گراوند و همکاران، ۱۳۹۳: ۱۹).

سبک‌های تفکر از دیدگاه رابرت استنبرگ

رابرت استنبرگ (١٩٨٨) جامع‌ترین مدل سبک‌های تفکر را با‌ عنوان‌ «نظریه‌ خودحاکمیت ذهنی» ارائه داد. طبق این نظریه ، ژانگ و استنبرگ (٢٠٠۵‌) معتقد هستند که رویکردهای متفاوتی برای حکومت بر یک جامعه و مدیریت فعالیت‌های یک شخص وجود دارد که‌ سبک‌ تفکر‌ نامیده می‌شوند. به بیان دقیق­تر، سبک‌های تفکر همان روش‌ غالب‌ برای استفاده از توانایی‌ها در هر شخص هستند که با احساس‌ها و گرایش‌های شخص‌ همخوانی‌ بیشتری‌ دارند. (حیدری و بهرامی، ۱۳۹۳: ۹۶).

از سوی دیگر، راهبردهای یادگیری، نیز بر کیفیت یادگیری تاثیر می‌گذارند. این راهبردها، روش‌ها و شیوه‌هایی هستند که شاگردان در حین یادگیری به کار می‌گیرند تا به اهداف آموزشی مورد نظر دست یابند. (فرهوش و احمدی، ۱۳۹۲: ۲۹۸).

نظریه حاکمیت ذهنی در سبک تفکر

نظریه خودحاکمیت ذهنی شامل ١٣ سبک تفکر است که ۵ بعد‌ کلی‌ را‌ دربر می‌گیرد. از این میان، سه سبک قانون‌گذار، اجرایی و قضاوت کننده، کارکردهای نظریه خودحاکمیت ذهنی‌ هستند‌. افراد قانون‌گذار راهبرد خلق می‌کنند؛ در حالی که افراد اجرایی بر اساس دستورالعمل‌های واضح‌ کار‌ می‌کنند. اشخاصی با سبک تفکر قضاوت­کننده، عملکرد سایر افراد را ارزیابی می‌کنند.

سبک‌های‌ سلسله‌ مراتبی، تک­سالار، الیگارشیو نظام ­گریز اشکال نظریه خودحاکمیت ذهنی را تشکیل می‌دهند‌. افرادی‌ که‌ در آن واحد به چند کار توجه دارند و برای آنها اولویت‌بندی می‌کنند، دارای‌ سبک‌ سلسله مراتبی هستند و کسانی که کارهایشان را اولویت‌بندی نمی‌کنند‌، دارای‌ سبک‌ الیگارشی هستند. افراد تک­سالار در هر زمان بر روی یک کار تمرکز می‌کنند و افراد نظام­گریز‌ انجام‌ کارهایی‌ را ترجیح می‌دهند.

که در انجام آنها انعطاف بیشتری وجود داشته‌ باشد‌. نظریه خودحاکمیت فراشناختی دارای دو سطح کلی‌نگر و جزئی‌نگر است. افرادی که‌ به‌ مفاهیم انتزاعی و تصویر کلی یک موضوع می‌پردازند، از سبک تفکر کلی‌نگر‌ برخوردار هستند. در مقابل، افرادی که به جزئیات‌ عینی‌ توجه می‌کنند، سبک تفکر جزئی‌نگر‌ دارند‌. علاوه بر این، سبک‌های درونگرا و برونگرا دو دامنه نظریه خودحاکمیت ذهنی‌ هستند‌.

افراد درونگرا کارهای مختلف را‌ به‌ صورت مستقل‌ انجام‌ می‌دهند؛ حال آن که برونگراها تمایل به کار‌ گروهی‌ دارند. این نظریه دارای دو گرایش سبک‌های تفکر آزاداندیش و محافظه‌کار‌ است. افراد آزاداندیش کارهایی را می‌پسندند که در آنها نوآوری و ابهام وجود دارد؛ در حالی که محافظه‌کاران به قوانین موجود متکی هستند. (حیدری و بهرامی، ۱۳۹۳: ۹۷-۹۸).

نظریه خود مدیریتی در مفهوم سبک تفکر

نظریه خود-مدیریتی ذهنی استرنبرگ، ۹ سبک تفکر را در قالب ۴ بعد شامل: کارکردها، سطوح، حیطه‌ها و گرایش‌ها از یکدیگر متمایز می‌کند:

  1. کارکردها: برای خود-مدیریتی ذهنی سه کارکرد می‌توان تصور کرد که عبارتند از: قانونگذار، قضایی و اجرایی. سبک قانونگذار: افراد با سبک تفکر قانونگذار از کار کردن بر روی تکالیفی لذت می‌برند که به راهبردهای خلاق نیاز دارند. سبک قضایی: افراد با سبک تفکر قضایی موقعیت‌هایی را ترجیح می‌دهند که نیاز به ارزیابی، تحلیل، مقایسه و قضاوت درباره ایده‌ها، استراتژی‌ها و پروژه‌های موجود دارند. سبک اجرایی: افراد با سبک تفکر اجرایی، بیشتر علاقمند به انجام تکالیفی هستند که دارای ساختارهای صریح و روشن می‌باشد. (ژانگ، ۲۰۰۶: ۹۵-۱۰۷).
  2. سطوح: خود-مدیریتی ذهنی در دو سطح انجام می‌پذیرد: کلی‌نگر و جزئی‌نگر. سبک کلی‌نگر: افراد با سبک تفکر کلی‌نگر ترجیح می‌دهند تا توجه خود را بر روی تصویر کلی یک موضوع معطوف دارند و بر عقاید انتزاعی متمرکز شوند. سبک جزئی‌نگر: افراد با سبک تفکر جزئی‌نگر تکالیف و موقعیت‌هایی را ترجیح می‌دهند که به آنها اجازه کار بر روی ابعاد ویژه و اصلی یک موضوع و جزئیات عینی آن را می‌دهد. (ژانگ، ۲۰۰۸: ۴۹۷-۵۱۵).

ادامه

۳. حوزه‌ها: خود-مدیریتی ذهنی شامل دو حوزه می‌باشد: برون‌نگر و درون‌نگر. سبک برون‌نگر: افراد با سبک تفکر برون‌نگر تکالیف و موقعیت‌هایی را ترجیح می‌دهند که فرصت لازم برای تعامل با دیگران را در اختیار آنها قرار می‌دهد. سبک درون‌نگر: افراد با سبک تفکر درون‌نگر تکالیف و موقعیت‌هایی را ترجیح می‌دهند که به آنها اجازه لازم جهت انجام تکلیف به گونه مستقل را می‌دهد. (ژانگ، ۲۰۰۸).

۴.گرایش‌ها: در خود-مدیریتی ذهنی دو گرایش وجود دارد: آزاداندیش و محافظه‌کار. سبک آزاداندیش: افراد با سبک تفکر آزاداندیش تکالیف و موقعیت‌هایی را ترجیح می‌دهند که شامل حرکت فراسوی قوانین و روش‌های انجام کار موجود و حداکثرسازی تغییر می‌باشند. سبک محافظه‌کار: افراد با سبک تفکر محافظه‌کارانه متمایل به رعایت قوانین و روش‌های موجود در انجام تکلیف می‌باشند. (ژانگ، ۲۰۰۸: ۴۹۷-۵۱۵).

انواع

سبک تفکر عبارت است از شیوه ترجیحی تفکر. به عبارت دیگر، سبک تفکر به شیوه ترجیحی افراد در استفاده از توانمندی‌های فردیشان اشاره دارد. این امکان وجود دارد که افراد توانایی‌های مشابهی داشته باشند اما سبک‌های تفکرشان متفاوت باشد. بر این اساس، افراد با سبک تفکر متفاوت مایل هستند، از توانایی‌های خود به شیوه‌های متفاوت استفاده کنند و متناسب با نوع تفکرشان واکنش‌های متفاوت نشان دهند.

کلی اشاره می‌کند که هر فرد در اصل یک دانشمند است و در همه حال تلاش می‌کند تا بفهمد، درک کند، بیندیشد، تفسیر و کنترل کند و در نهایت دنیای خود را به منظور سازگار شدن موثر با آن پیش بینی کند.  (استرنبرگ، ۱۳۸۰) مبحث سبک‌های تفکر بر «نظریه خود مدیریتی ذهنی» استرنبرگ استوار است. استرنبرگ ۱۳ سبک تفکر را مطرح می‌کند و آنها را بر اساس عملکرد یا کارکرد، شکل، سطح، حیطه یا حوزه، و گرایش یا تمایل در پنج بعد از یکدیگر متمایز می‌کند. در ادامه به معرفی اجمالی چند مورد از این سبک‌ها می‌پردازیم. (عابدینی و خادمی، ۱۳۹۳: ۴۶).

ادامه

ژانگ و پاستیگلیون (٢٠٠١) این ١٣ سبک تفکر را‌ به‌ دو‌ نوع سبک تقسیم کردند. اولین نوع سبک‌های تفکر (از قبیل قانونی‌، قضایی‌، کل‌نگر، سلسله مراتبی و آزاداندیش) مولد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده نیاز‌ دارند‌. افرادی‌ که این سبک تفکر را به کار می‌گیرند، تمایل دارند هنجارها را به چالش طلبیده‌ و پذیرای‌ خطر هستند.

دومین نوع سبک‌های تفکر (از قبیل اجرایی، جزیی، تک‌­قطبی‌ و محافظه‌­کارانه) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارد. افرادی که این سبک تفکر را به کار‌ می‌گیرند‌، مایل‌ به حفظ هنجارها و اقتدار- محور می‌باشند. چهار سبک تفکر باقی‌مانده (از قبیل آنارشی، الیگارشی، درونی و بیرونی) بسته به سبک تکلیف خاص‌ می‌توانند‌ در هر یک از دو نوع سبک‌های پیچیده و یا ساده‌انگارانه قرار گیرند‌. (ژانگ و پاستیگلیون، ۲۰۰۱: ۱۳۳۳-۱۳۴۶).

بسته به این که نیمرخ‌ سبک‌های‌ تفکر فرد تا چه اندازه و چگونه با‌ انتظارات‌ محیط تطابق یابد و چگونه فرد محیط را ارزیابی کند، عملکرد شغلی او مشخص‌ می‌گردد‌. در واقع سبک‌های‌ تفکر به‌خودی‌خود‌ بهتر یا بدتر از یکدیگر نیستند‌ بلکه‌ بسته به شرایط و موقعیت‌های گوناگون می‌توانند متناسب‌تر یا نامتناسب‌تر‌ باشند‌.

استرنبرگ (١٩٩٧) معتقد است‌ که سبک‌های تفکر‌ تا‌ حدی به اجتماعی که فرد‌ در‌ آن زندگی می‌کند مربوط بوده و بنابراین فرهنگ و محیط در شکل­گیری سبک‌های‌ تفکر‌ مختلف تأثیر دارند. بنابراین از‌ آنجا‌ که‌ بعضی از جوامع‌ و فرهنگ‌ها تأکید بیشتر بر‌ نوآوری‌ و فردگرایی دارند و بعضی بر حفظ سنت‌ها و همنوایی و همرنگی با جامعه تأکید دارند. (استرنبرگ، ۱۹۹۸: ۱۹۷-۱۹۸).

ادامه

همچنین از آنجا که مشاغل مختلف، مشوق‌ سبک‌های‌ تفکر‌ متفاوت‌ در انسان هستند انتظار‌ می‌رود فرهنگ خاص حاکم بر یک سازمان و همچنین نوع وظایف و نقش‌های مدیران، سبک‌های‌ تفکر‌ خاصی را ایجاد یا تثبیت کند‌. سبک‌ تفکر‌ افراد‌ نه‌ تنها بر چگونگی‌ تفکر‌ ایشان بلکه بر رفتار و عملکرد ایشان نیز اثرگذار است بنابراین به نظر می‌رسد سبک‌های‌ تفکر‌ قدرت‌ پیش‌بینی عملکرد افراد و موفقیت و شایستگی ایشان‌ را‌ دارا‌ باشد‌.

از‌ سوی‌ دیگر سبک تفکر مدیران در سازمان متبوعشان جریان می‌یابد چرا که زیردستان معمولا تمایل دارند تا سبک تفکر خویش را با مدیر هماهنگ نمایند از این‌رو‌ وجود یک سازمان موفق می‌تواند حاصل سبک تفکر مدیران آن سازمان باشد. اهمیت سبک‌های تفکر تا آنجاست که حتی می‌تواند تفاوت‌های فرهنگی را تحت‌الشعاع خود قرار داده‌ و تأثیر‌ آنها را کنترل کند. (صداقت و همکاران، ۱۳۹۳: ۲۸۳).

فرد با سبک تفکر اجرایی

یک فرد با سبک تفکر اجرایی بیشتر به تکالیفی علاقه ­مند است .که با آموزش‌های صریح و روشن همراه باشد. افراد با سبک تفکر جزئی از انجام تکالیفی لذت می‌برند. که اجازه کار روی ابعاد ویژه و اصلی یک موضوع و جزئیات عینی آنها را بدهد. یک فرد با سبک تفکر سلطنتی از انجام تکالیفی لذت می‌برد. که به او اجازه می‌دهد در هر زمان فقط بر یک تکلیف به طور کامل متمرکز گردد. افراد با سبک تفکر محافظه‌کار، متمایل به رعایت قوانین و روش‌های موجود در انجام تکلیف می‌باشند.

سبک‌های تفکر هرج و مرج، اولیگارشی، درونی و بیرونی، سبک‌های تفکر نوع سوم هستند. افراد با سبک تفکر هرج و مرج بیشتر از انجام تکالیفی لذت می‌برند. فرد با سبک تفکر اولیگارشی تمایل دارد در همان محدوده زمانی روی چند تکلیف کار کند.، بدون اینکه هیچ اولویتی قائل شود.

افراد با سبک تفکر درونی از انجام تکالیفی لذت می‌برند. که بتوانند آنها را به طور مستقل انجام دهند. در مقابل افراد با سبک تفکر بیرونی تکالیفی را ترجیح می‌دهند. که فرصت لازم برای تعامل با دیگران را به آنها می‌دهد. (عیسی­زادگان و همکاران، ۱۳۹۲: ۹۱-۹۲).

مفهوم سبک تفکر

اینکه کدام یک از سبک‌های تفکر به خلاقیت منجر می‌شود. و تفکر خلاق چگونه شکل می‌گیرد، باید رابطه بین سبک‌های تفکر و خلاقیت بررسی گردد.؛ زیرا که سبک‌های تفکر ثابت نیستند.؛ در طول زمان تغییر و تحول می‌یابند و آفرینندگی را نیز می‌توان مانند دیگر فرآیندهای فکری آموزش داد.

با اینکه افراد سبک خاصی را بیشتر دارا هستند. و آن را به کار می‌گیرند ولی آنها در حیطه یک سبک محبوس نمی‌شوند.، بلکه می‌توانند سبک‌های مختلف خود را با موقعیت‌های گوناگون هماهنگ سازند. و با آگاهی از سبک تفکر خود، رفتارهای خلاق بیشتری را نشان دهند. (خوئینی، ۱۳۸۴: ۷۲-۷۷).

سبک‌های تفکر از جمله عوامل شناختی مهمی هستند. که می‌توانند در شیوه زندگی و ارتباط و سلامت افراد نقش بسزایی داشته باشند. به بیان ژانگ و استرنبرگ (۲۰۰۵) سبک تفکر ترجیح فرد در پردازش اطلاعات و یا انجام رفتار است. سبک تفکر در واقع روش رججان یافته تفکر است.، یک توانایی نیست بلکه چگونگی استفاده فرد از توانایی‌هایش است.

استرنبرگ با طرح نظریه خودگردانی ذهنی این ایده را مطرح کرد. که افراد در برخورد با مسائل، رویدادها و موقعیت‌ها، رویکردها و تمایلات مختلفی اتخاذ کرده. و به طرق متفاوتی آنها را پردازش می‌کنند.، وی این پردازش‌ها را به عنوان سبک تفکر تعریف کرد. در واقع می‌توان گفت که از این طریق تفکر به طور آگاهانه سازماندهی می‌گردد. (سپاه­ منصور و همکاران، ۱۳۹۱: ۵۲).

شناخت و به کارگیری سبک‌های تفکر و عوامل مرتبط با آن

شناخت و به کارگیری سبک‌های تفکر و عوامل مرتبط با آن در دنیای آموزشی و حرفه‌ای ضروری است. و عدم توجه به آن، به ویژه در موقعیت‌های آموزشی، به پرورش نیافتن یا نادیده گرفتن توانایی‌ها منجر می‌شود. بررسی پژوهش‌های مرتبط با خلاقیت نشان می‌دهد. که عوامل شناختی از جمله سبک‌های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارند.

اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و همبستگی مثبت یا منفی دارد.، همچنان در هاله‌ای از ابهام است. سبک‌های تفکر به شیوه‌های ترجیحی افراد در استفاده از توانایی‌هایشان گفته می‌شود.؛ بنابراین، سبک تفکر به خودی­خود یک توانایی نیست. بلکه به چگونگی استفاده از توانایی‌ها اشاره دارد. (استرنبرگ، ۱۹۹۷).

مفهوم سبک تفکر

ویژگی اساسی انسان برخورداری از قدرت تفکر است. انسان‌ها به کمک فکر خود توانسته‌اند به محیط‌های پیچیده و متغیر مسلط شوند. و به حیات خود ادامه دهند. همچنین، افراد با سبک ویژه خودشان در مورد چگونگی انجام کارها فکر می‌کنند. اصطلاح سبک مترادف با توانایی نیست. بلکه شیوه‌ای برای به کارگیری توانایی فرد است.

استرنبرگ با ارائه نظریه خودگردانی ذهنی، تفکر را در قالب ۱۳ سبک مطرح می‌کند. که با توجه به پنج بعد کارکرد، اشکال، سطوح، دامنه‌ها و گرایش‌ها طبقه‌بندی می‌شوند. به طور مختصر در بعد کارکرد، فرد دارای سبک قانون‌گذار. تمایل به ایجاد، اختراع و طراحی دارد و کارها را به روش خود انجام می‌دهد. فرد دارای سبک اجرایی، آنچه را به او گفته می‌شود، انجام می‌دهد.

و فرد دارای مفهوم سبک تفکر قضاوتگر تمایل به قضاوت و ارزیابی افراد و کارها دارد. در بعد گرایش، فرد دارای سبک تفکر آزادمنشانه تمایل دارد کارها را با روش‌های جدید انجام دهد. و با آداب و رسوم مخالفت می‌کند. فرد دارای سبک تفکر محافظه‌کارانه تمایل دارد. کارها را با روش‌های از پیش تعیین شده و صحیح انجام دهد. (امامی­پور، ۱۳۸۲). این سیزده سبک تفکر را می‌توان به دو نوع سبک تقسیم کرد.

اولین نوع سبک‌های تفکر (از قبیل قانونی، قضایی، کلی‌نگر، سلسله مراتبی و آزاد اندیش) مولد خلاقیت‌اند.. افرادی که این سبک تفکر را به کار می‌گیرند.، با هنجارها می‌ستیزند و متمایل به پذیرش خطرند. دومین نوع سبک‌های تفکر (از قبیل اجرایی، جزئی‌نگر، تک­ قطبی و محافظه‌کارانه) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند. افرادی که این سبک تفکر را به کار می‌گیرند، مایل به حفظ هنجارها و اقتدار-محور می‌باشند.

چهار سبک تفکر باقی‌مانده (از قبیل آنارشی، الیگارشی، درونی و بیرونی). بسته به سبک تکلیف خاص می‌توانند در هر یک از دو نوع سبک‌های تفکر .پیچیده و یا ساده‌انگارانه قرار گیرند. (شکری، ۱۳۸۵).

منابع

مبانی نظری

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.