مفهوم سقف شیشه ای | مبانی نظری سقف شیشه ای


در حال بارگذاری
تاریخ انتشار
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
نوع فایل
ورد قابل ویرایش
حجم فایل
تعداد صفحات
7 صفحه
دسته بندی
تعداد بازدید
978 بازدید
۱۵,۰۰۰ تومان

مفهوم سقف شیشه ای

مفهوم سقف شیشه ای | تعداد صفحات: ۷

این اصطلاح به مفهوم نقطه‌ای است که پس‌ازآن اقلیت‌ها با مدیران زن دیگر امکان ارتقا پیدا نمی‌کنند این اصطلاح از دهه ۱۹۷۰ در آمریکا شکل گرفت. استعاره سقف شیشه‌ای زمانی به کار می‌رود که زنان صرفاً به سبب جنسیت خویش از صعود به مراتب عالی سازمانی، باز نگاه داشته می‌شوند. سقف شیشه‌ای هزینه زاست. وجود سقف شیشه‌ای ممکن است برای سازمان‌ها بسیار خطرناک باشد.

مفهوم سقف شیشه ای

امروزه چنانچه مدیران اهمیت این مطلب را درک نکنند و برای رفع این مشکل گام برندارند، سازمان‌ها با مشکلات عدیده و هزینه زایی چون غیبت و جابه‌جایی کاهش بهره‌وری سازمانی و از دست دادن نیروهای با استعداد ،زن مواجه خواهند شد. نظر به اهمیت موضوع از سوی برنامه توسعه سازمان ملل یکی از شاخص‌های اصلی توسعه در هر جامعه میزان افزایش مشارکت اجتماعی زنان آن جامعه با ایفای نقش‌های مدیریتی آن‌هاست.

و امروز حضور زنان در ابعاد مختلف اجتماع از پیش‌نیازهای توسعه‌یافتگی کشورها به شمار می‌رود و در چند دهه گذشته هر عقل سلیمی پذیرفته است که بهبود وضعیت زنان از حساس‌ترین اهرم‌های توسعه بین‌المللی است. شاغلان در سازمان‌ها جدا از بحث جنسیت، بلکه از لحاظ شایستگی‌هایی که دارند، از عوامل مهم توسعه جوامع به شمار می‌آیند ولی وجود سقف شیشه‌ای در مسیر رشد و ترقی خانم‌ها از مشکلات بحث‌برانگیز رفتار سازمانی است.

مفهوم سقف شیشه ای

پس بر عهده سازمان‌هاست در صورت وجود چنین مسائلی نسبت به علت‌یابی و رفع آن اقدام کنند. اگر جامعه زنان بخواهند حقوقشان را بگیرند هیچ مانعی جلوی آن‌ها را نخواهد گرفت. ولی اگر منتظر باشند که مدیران مرد این زمینه را فراهم کنند. عملی نخواهد شد و جامعه زنان هرچه متشکل‌تر شود و با آگاهی حقوق خود را طلب کنند. در عرصه‌های مدیریتی نیز می‌توانند ظاهر شوند. با سازمان‌دهی و نهادینه کردن فرهنگ مدیریت زنان.، به‌راستی نیمی از جمعیت کشور به عرصه کار و خدمات اجتماعی کشانده می‌شوند. و مورد بهره‌برداری قرار خواهند گرفت(الهیاری و همکاران، ۱۳۹۷: ۴۳۷).

در سال ۱۹۸۷ از این اصطلاح استفاده کردند. این اصطلاح در سال ۱۹۹۰ برای اشاره به تعداد اندک زنان و اقلیت‌ها در اداره سازمان‌های بخش دولتی و خصوصی به‌کاررفته. گاهی نیز برای اشاره به شکاف عمیق دستمزد در سطوح بالای توزیع درآمدها به‌کاررفته است. به این معنا که کارکنان زن در گروه‌های بالای درآمدی در مقایسه با هم‌ردیفان مرد خود دریافتی کمتری دارند.

ادامه

سقف شیشه‌ای بیان می‌کند که زنان و اقلیت‌ها در دستیابی به سطوح بالای سلسله‌مراتب شکست می‌خورند آن‌ها به پست‌های عالی در سازمان نزدیک می‌شوند اما بندرت آن را به چنگ می‌آورند این سرخوردگی باعث می‌شود که تصور کنند یک سقف شیشه‌ای وجود دارد. یعنی موانعی تبعیض‌آمیز در راه تلاش خود برای دستیابی به سطوح عالی مدیریتی در سازمان‌ها مشاهده می‌کنند.

سقف شیشه‌ای نوعی نابرابری است کوتر و همکاران ضابطه‌هایی برای شناسایی نابرابری ارائه دادند (اسفیدانی، ۱۳۸۰) به‌وسیله سایر ویژگی‌های مرتبط با شغل توضیح داده نشده است که در سطوح بالاتر درآمدی بیشتر از سطوح پایین درآمدی بروز می‌کند شانس پیشرفت به سطوح بالاتر است.

مفهوم سقف شیشه ای

ادامه

ادامه

در طول یک کار راهه به وجود می‌آید عامل‌های پدیدآورنده سقف شیشه‌ای است (اسماعیلی و همکاران، ۱۳۹۸: ۳):

۱-کلیشه‌ها یکی از مهم‌ترین موانع زنان کلیشه‌های جنسی است.

۲ – شبکه‌های ارتباطی زنان در مقایسه با مردان تعاملات کمتری با افراد قدرتمند سازمان داشته و به مرکزیت شبکه‌های قدرتمند نزدیک هستند و از آنجا که دسترسی به شبکه‌های قدرتمند رابطه مثبتی با ارتقای سازمانی دارد؛ فقدان فرصت دسترسی به چنین شبکه‌هایی منجر به سقف شیشه‌ای برای زنان می‌شود.

ادامه

۳-ارزش‌گذاری به کار زنان سازمان‌ها از همه مدیران چه زن و چه مرد انتظار دارند تا عملکردشان عالی بود اما عملکرد زنان از اهمیت خاصی برخوردار است کار کردن در حد و اندازه‌ای بیش‌ازحد انتظار مردان راهبردی بوده که مدیران موفق آن را به‌کاربرده‌اند و اکثر این زنان آن را راهبردی اساسی یا نسبتاً مهم دانسته‌اند. آن‌ها مجبور بوده‌اند همیشه توانایی خود را ثابت کنند و برای این کار کوشیده‌اند تا بر انواع انگاره‌های منفی موجود در محیط کار که اغلب مردانه بوده غلبه کنند زیرا مردان کمتر به آن‌ها اعتماد داشته‌اند و در نتیجه مجبور به اثبات توانایی و لیاقت خود بوده‌اند. به نظر می‌رسد به مشارکت‌های آن‌ها ارزش گذاشته نمی‌شد و جدی گرفته نمی‌شدند.

۴- تضاد کار: خانواده انعطاف‌پذیری در کار یکی از عواملی است که زنان به آن نیازمندند تا بتوانند میان مسؤولیت‌های کاری و خانوادگی خود تناسب ایجاد کنند زنانی که مسؤولیت مراقبت از کودکان را برعهده دارند اغلب انعطاف‌پذیری لازم را برای کار در بعدازظهر و خارج از ساعت‌های اداری ندارند بنابراین از بسیاری الزامات غیررسمی محروم می‌مانند حتی اگر این امکان را هم داشته باشند تصور نمی‌رود بتوانند اضافه‌کاری داشته باشند و در این صورت از انتصاب به مقامات بالاتر و ارتقاء کنار گذاشته می‌شوند.

ادامه

با توجه به اهمیت و جایگاه منابع انسانی شایسته در توسعه و پیشرفت سازمان‌ها در عصر حاضر، سازمان‌ها تلاش می‌کنند تا نیروهای کارآمد و مناسب را انتخاب و جذب کنند و همچنین توانمندی‌ها و شایستگی‌های آن‌ها را ارتقا دهند. به همین دلیل، تفکر شایسته‌سالاری به یکی از ضرورت‌ها و دغدغه‌های اصلی سازمان‌های امروزی تبدیل شده است.

در سده‌های اخیر، نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان به طور قابل توجهی نادیده گرفته شده است، که این امر نشان‌دهنده وجود تبعیض و نابرابری جنسیتی در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. جامعه بشری از عدم حضور واقعی زنان در عرصه‌های گوناگون آسیب‌های جبران‌ناپذیری دیده و به همین دلیل در دهه‌های اخیر تلاش‌هایی برای جبران این کمبود صورت گرفته است. زنان نقش کلیدی در تأمین سرمایه برای توسعه ایفا می‌کنند.

ادامه

بنابراین، توجه به نقش آن‌ها به عنوان یکی از موضوعات اساسی در توسعه و مشارکت اجتماعی و اقتصادی اهمیت دارد و آن‌ها ابزار مهمی برای تحقق دیگر اهداف توسعه به شمار می‌روند. میزان اهمیت، اعتبار و حضور واقعی زنان در جوامع امروزی به عنوان معیاری برای توسعه‌یافتگی کشورها مطرح شده است و توسعه پایدار به توانمندسازی زنان وابسته است.

به گونه‌ای که اندیشمندان اجتماعی همواره بر لزوم رفع موانع جنسیتی به عنوان شرطی ضروری برای تحقق توسعه اقتصادی و اجتماعی تأکید کرده‌اند. تحقیقات نشان می‌دهد که با افزایش سطح توسعه‌یافتگی یک کشور، سهم زنان در نیروی کار شاغل نیز افزایش می‌یابد(شعبانی و امیدی، ۱۴۰۳: ۱۲۷)

ادامه

حضور زنان در ساختارهای سازمانی به طور فزاینده‌ای افزایش یافته است، اما در مقایسه، آن‌ها کمتر در پست‌های مدیریتی دیده می‌شوند. موانع مشارکت و ارتقاء زنان تنها به عوامل و فرآیندهای سازمانی محدود نمی‌شود، بلکه شامل بازدارنده‌های شخصی و نهادی نیز می‌باشد. بازدارنده‌های سازمانی شامل موانع موجود در فضاهای رسمی و غیررسمی است. از سوی دیگر، بازدارنده‌های شخصی به عوامل خانوادگی، نگرش‌ها و مهارت‌های زنان مربوط می‌شود و بازدارنده‌های نهادی شامل عملکرد دولت و نقش فرهنگ عمومی جامعه است (پور بهروزان و همکاران، ۱۴۰۰: ۱).

مفهوم “سقف شیشه‌ای”، به‌ویژه در ارتباط با زنان در محیط کار و حوزه‌های علمی، از زمان پیدایش خود در اواسط دهه ۱۹۸۰ به تدریج توجه بیشتری را جلب کرده است، به دلیل تأثیرات و پیامدهای آن. پدیده‌ای که به مبارزه بی‌پایان زنان در جنبه‌های مختلف زندگی مربوط می‌شود، واقعاً سناریویی نادر نیست که ما از آن کاملاً بی‌خبر باشیم.

ادامه

ایده شکاف جنسیتی تنها یک نظریه در کشورهای در حال توسعه نیست، بلکه در کشورهای توسعه‌یافته نیز در زمینه‌های نابرابری اقتصادی و حضور اجتماعی مشاهده شده است و اغلب نمی‌توان آن را به صورت مقادیر عددی نمایان کرد. چشم‌انداز موفقیت یک فرد مستقل از جنسیت است، این چیزی است که نظریه‌های علمی به ما گفته‌اند و مطرح شده است، اما اغلب اوقات در نظر گرفتن احتمال موفقیت به جنسیت وابسته است. سهمی از جامعه که تقریباً ۵۰٪ از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهد، از مشارکت‌های تولیدی خود محروم شود.

دشوارترین جنبه مفهوم “سقف شیشه‌ای” این است که باید به‌صورت کیفی توضیح داده شود و نمی‌توان آن را به‌طور مستقیم و به‌صورت کمی توضیح داد، به دلیل ماهیت نظریه و وابستگی به ذهنیت(رانا، ۲۰۲۵: ۱).

ادامه

سقف شیشه‌ای به معنای وجود یک حد نامرئی در هر سازمان می باشد. این مفهوم عبور از آن و قرار گرفتن در رده‌های بالای مدیریتی برای زنان دشوار و غیرممکن به نظر می‌رسد. برخی از عوامل کلیدی که به عنوان موانع برای صعود زنان به سمت‌های رهبری شناسایی شده‌اند، شامل این موارد است (کرچگانی، ۱۴۰۳: ۱).

تحقیقات نشان داده‌اند که بین تسلط تاریخی مردان بر ساختارهای اداری، رواج فرهنگ مردسالاری در سازمان‌ها، افزایش قدرت مردان و ایجاد سقف شیشه‌ای، رابطه مستقیمی وجود دارد. همچنین، عوامل فرهنگی و اجتماعی بیشترین تأثیر را در عدم انتصاب زنان به پست‌های مدیریتی دارند. از سوی دیگر، فراهم کردن فرصت‌هایی برای قرارگیری زنان در رده‌های بالای سازمانی به‌طور غیرمستقیم با کاهش رشد جمعیت، کاهش شکاف درآمدی بین قشرهای مختلف جامعه و افزایش مشارکت‌های آگاهانه سیاسی و اجتماعی مرتبط است و این موارد به افزایش توسعه انسانی در کشور کمک می‌کند.

بین تسلط تاریخی مردان بر ساختارهای اداری، رواج فرهنگ مردسالاری در سازمان‌ها، افزایش قدرت مردان و ایجاد سقف شیشه‌ای، رابطه مستقیمی وجود دارد. همچنین، عوامل فرهنگی و اجتماعی بیشترین تأثیر را در عدم انتصاب زنان به پست‌های مدیریتی دارند. از سوی دیگر، فراهم کردن فرصت‌هایی برای قرارگیری زنان در رده‌های بالای سازمانی به‌طور غیرمستقیم با کاهش رشد جمعیت، کاهش شکاف درآمدی بین قشرهای مختلف جامعه و افزایش مشارکت‌های آگاهانه سیاسی و اجتماعی مرتبط است و این موارد به افزایش توسعه انسانی در کشور کمک می‌کند(عرب انصاری، ۱۴۰۰: ۵)

ادامه

سقف شیشه‌ای همچنان یک مانع نامرئی است که زنان را از رشد طبیعی به سمت نقش‌های ارشد در سازمان‌ها محدود می‌کند. معمولاً مردان به عنوان رهبران کسب‌وکار در سطح جهانی شناخته می‌شوند، زیرا جامعه و تجارت هنوز تحت تأثیر انتظارات کلیشه‌ای نقش‌های جنسیتی قرار دارند. به عبارت دیگر، انتظار می‌رود که مردان نان‌آور خانواده باشند و زنان به پرورش خانواده بپردازند.

این ذهنیت‌های محدودکننده به عنوان موانع اصلی برای دستیابی زنان به موقعیت‌های رهبری در سازمان‌ها شناخته می‌شوند. این موانع نه تنها فرصت‌های زنان را در محل کار محدود می‌کنند، بلکه آن‌ها را از پیگیری رویاهای بزرگ‌تر نیز بازمی‌دارند. مردان در روابط سازمانی به صورت جانبدارانه رفتار می کنند. این کار ایجاد شبکه اجتماعی توسط زنان را کاهش می دهد.(دهقان  شادکامی و اخوان، ۱۴۰۳: ۱۲۵)

ادامه

مفهوم سقف شیشه ای

 

ادامه

اگر سقف شیشه‌ای را فقط از دیدگاه تبعیض جنسیتی بنگریم می‌توان نوک پیکان آن را به سمت زنان در تصدی مشاغل در جوامع تعریف کرد که هدف این پژوهش شناخت مفاهیم در این حوزه خاص است اگرچه امروزه با افزایش مهاجرت‌ها تبعیض‌های نژادی و…. سقف شیشه‌ای فقط در رابطه با جنسیت تعریف نمی‌شود.

اما این پژوهش بر تفکیک جنسیتی موجود در این عرصه تمرکز دارد بر اساس این رویکرد شاید بتوان فرهنگ و ابعاد فرهنگ جامعه را عامل محرکی در تقویت سقف شیشه‌ای تلقی کرد دسترسی زنان به مشاغل درون سازمان‌های بزرگ را بررسی کرد و دریافت که زنان در درجه اول در حقوق کم و موقعیت‌های پایین متمرکز شده‌اند. پژوهش‌های کانتر و سایر پژوهشگران نشان داد که مردان بیش از زنان در پست‌های دارای قدرت بالا قرار دارند(شفی و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۳۴).

ادامه

بنابراین سقف شیشه‌ای فقط موضوعی افسانه‌ای و خودساخته است بحث اولیه آن‌ها این است که زن‌ها می موقعیت‌های بالاتر مبتنی بر شایستگی را از طریق کار سخت حفظ کنند و بحث دوم آن‌ها مسئولیت‌های خانوادگی است که به سمت توسعه میانی می‌آید.

هم‌چنین سقف شیشه‌ای نوعی نابرابری است که بدون توجه به قابلیت‌ها و موفقیت‌های شخص در مورد وی اعمال نابرابری‌های که ناشی از تبعیض‌های گذشته در تحصیل یا آموزش هستند یا ناشی از نوع انتخابی هستند که افراد به مقتضای اهداف غیر مرتبط با بازار کار مثل خانواده کار داوطلبانه یا تفریح انجام داده‌اند مشمول سقف شیشه‌ای نمی‌شوند. عوامل ایجاد سقف شیشه‌ای در سازمان‌ها هرچند حضور و مشارکت کمی زنان در سال‌های اخیر افزایش‌یافته اما مشارکت کیفی آنان به سطح مطلوب نرسیده است و در این زمینه پیشرفت چشم‌گیری وجود نداشته است.

ادامه

این در حالی است که زنان فقط بخش کوچکی از سمت‌های مدیریت را بر عهده دارند؛ درحالی‌که همین تعداد اندک نیز در محیط‌های کاری خویش با مشکلات بسیاری مواجه‌اند. همچنین مطالعات متعدد در بیست سال اخیر در ایران نشان می‌دهد نگرش‌های فرهنگی و کلیشه‌ای منفی برداشت‌های سطحی و پیش‌داوری‌ها درباره ویژگی‌های احساسی و رفتاری، ویژگی‌های روانی و شخصیتی زنان و تمایل نداشتن خود زنان برای تصدی پست‌های مدیریتی موانع اصلی ارتقای زنان به پست‌های مدیریتی است(فرح‌بخش و همکاران، ۱۳۹۵: ۱۶۷).

سقف شیشه‌ای به این ایده اشاره دارد که زنان می‌توانند موقعیت‌های سطح بالاتری را ببینند اما برای دستیابی به آن موقعیت‌ها با مانع واقعی و نامعلومی مانند تبعیض مواجه‌اند. این واژه بیشتر برای زنان شاغلی استفاده می‌شود که از دستیابی به بالاترین موقعیت‌ها در یک سازمان منع شده‌اند این موضوع همچنین در خصوص اتباع خارجی که ممکن است از بهترین موقعیت‌های شرکتی در کشوری دیگر منع شوند نیز صدق می‌کند (شفی و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۳۴).

عوامل ایجادکننده سقف شیشه‌ای:

کلیشه‌ها

یکی از مهم‌ترین موانع برای زنان، کلیشه‌های جنسیتی است. کلیشه‌ها نوعی تفکر هستند که همه زنان را یکسان فرض کرده و تفاوت‌های آن‌ها را نادیده می‌گیرند. به دلیل رواج این کلیشه‌ها،

افراد به طور کلی معتقدند که مردان و زنان از جنبه‌های مختلف، مانند ویژگی‌های شخصیتی و جنسیتی، تا حدی مشابه هستند. به عنوان مثال، برخی از این فرضیه‌های کلیشه‌ای منفی عبارتند از: زنان تمایل دارند که وظایف خانوادگی را بر ملاحظات کاری مقدم بدانند. آن‌ها باید از فرزندان خود مراقبت کنند و به همین دلیل زمان و اشتیاق لازم برای کار خود را از دست می‌دهند. همچنین، زنان به خاطر درآمد اضافی کار می‌کنند و به همین دلیل شور و شوق کافی برای موفقیت در کسب‌وکار ندارند.

آن‌ها به جای اینکه بازخوردهای منفی را به عنوان یک نکته حرفه‌ای تلقی کنند، آن‌ها را به صورت شخصی برداشت می‌کنند. همچنین، تصور می‌شود که زنان برای پست‌های عالی مدیریتی مناسب نیستند، زیرا بیش از حد احساسی و پرخاشگر هستند. هرچند ممکن است این فرضیه‌ها در مورد برخی از زنان درست باشد، اما جای تردید وجود دارد که بتوانند به طور دقیق زنانی را توصیف کنند که تصمیم دارند حرفه مدیریت را دنبال کنند(هاشم پور و کاکاوند، ۱۴۰۲: ۷۶).

نابرابری های موجود

بخش عمده‌ای از توضیحات درباره سقف شیشه‌ای به نابرابری‌های موجود در بازار کار و تصورات قالبی جنسیتی مربوط می‌شود که بین نقش‌های شغلی زنان و نقش‌های رهبری وجود دارد. این نابرابری‌ها به اختلافات بالقوه‌ای بین هنجارهای مردانه و ابزارهای سازمانی، از جمله بیانیه‌ها، اهداف و سبک‌های رهبری، نسبت داده می‌شود. از نظر آمار و اطلاعات در خصوص شکاف و تبعیض شغلی بین زنان و مردان، اگرچه شکاف جنسیتی در مشاغل یک واقعیت جهانی است، اما کشورهای مختلف در این زمینه تفاوت‌های زیادی دارند.

بر اساس گزارش شاخص جهانی شکاف جنسیتی در سال ۲۰۲۰، ایران در میان ۱۵۳ کشور، رتبه ۱۴۸ را از نظر شکاف جنسیتی و تصورات قالبی جنسیتی به دست آورد که این رتبه نسبت به گزارش گردهمایی اقتصادی جهانی در سال ۲۰۱۴ کاهش یافته است. علاوه بر این، نسبت زنان در گروه‌های قانون‌گذاری، مقامات عالی‌رتبه و مدیران، به استثنای حضور مدیران در سطوح پایین آموزش و پرورش، کمتر از ۶ درصد است.

بیشتر زنان شاغل (۷۸ درصد) تنها در پنج حوزه شغلی شامل کشاورزی، بافندگی، آموزش، بهداشت و مددکاری اجتماعی مشغول به کار هستند که به نوعی ادامه‌دهنده نقش‌های سنتی آن‌ها در خانواده به شمار می‌رود(شفی و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۳۳).

مفهوم سقف شیشه ای

چهار مفهوم شاخص نابرابری جنسیتی را شامل می‌شوند: نخست این‌که بانوان و مردان نه تنها موقعیت‌های متفاوتی در جامعه دارند، بلکه در موقعیت‌های نابرابری قرار گرفته‌اند. دوم این‌که نابرابری جنسیتی از جامعه سرچشمه می‌گیرد و از هیچ‌گونه تفاوت مهم شخصیتی میان بانوان و مردان ناشی نمی‌شود.

سومین مفهوم نظریه نابرابری این است که هرچند افراد ممکن است از نظر استعدادها و توانمندی‌هایشان متفاوت باشند، ولی هیچ‌گونه تفاوت طبیعی مهمی نیست که دو جنس را از هم متمایز کند. چهارم این‌که همه نظریه‌های نابرابری فرض را بر این می‌گذارند که هم مردان و هم بانوان می‌توانند در برابر ساختارها و موقعیت‌ها، واکنشی آسان و طبیعی نشان دهند. به بیان دیگر، آنها بر این عقیده‌اند که دگرگون کردن موقعیت بانوان امکان‌پذیر است(موفق و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۱۳)

تجارب بانوان

تجربیات بانوان در محیط کار از نظر کیفی با تجربیات مردان متفاوت است. تبعیض علیه زنان به اشکال مختلفی بروز می‌کند، از جمله شکاف دستمزد، عدم دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و کمبود فرصت‌های ارتقاء. این تفاوت‌های جنسیتی در تجارب سازمانی همچنان انگیزه‌ای برای تحقیقات فراهم می‌کند که به بررسی تجربیات محل کار زنان می‌پردازد. در دو دهه گذشته تجارت سازمانی موضوعات مهمی را در خصوص نقش بانوان مطرح می کنند. بررسی تجارت بانوان در سقف شیشه ای یک حوزه تحقیقاتی مهم می باشد.جنسیت در سازمان معمولا بر روی روابط انسانی کارکنان تاثیر می گذارد. این رویکرد عامل مهمی برای وجود سقف شیشه‌ای برای زنان در سازمان‌ها می باشد.

ادامه

استعاره سقف شیشه‌ای به طور گسترده‌ای در ادبیات مربوط به جنسیت و مدیریت مورد استفاده قرار می‌گیرد و به موانع نامرئی اشاره دارد که پیشرفت زنان در سمت‌های مدیریتی ارشد و اجرایی را با چالش مواجه می‌کند.

در واقع، این اصطلاح به معنای وجود یک مانع نامرئی در مسیر صعودی به قله‌های شغلی است. سقف شیشه‌ای نوعی نابرابری است که با تبعیض‌های نژادی، مذهبی یا جنسی تفاوت دارد و به مواقعی اشاره می‌کند که درصد مشارکت زنان در سطوح مختلف سازمانی متفاوت است. (موفق و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۱۱)

 

مبانی نظری سقف شیشه ای

کلیمان (۲۰۰۳) به نقل از شفی و همکاران (۱۴۰۱) اثبات کرد که به‌عنوان عواملی که سقف شیشه‌ای را برای زنان ایجاد می‌کنند سه دلیل ارائه داده است. این عوامل عبارتند از:

۱-دیدگاه‌های کلیشه‌ای مدیران مرد به زن مانند زنان فاقد تعهد سازمانی هستند، بیشتر به خواسته‌های خانواده و والدین توجه دارند و زنان ویژگی‌های لازم برای موفقیت مدیریتی مانند پرخاشگری را ندارند.

۲. انتخاب نامزدها سبب انتخاب‌ها ذهنی و اغلب مغرضانه در سقف شیشه ای می شود.

مفهوم سقف شیشه ای

برای مثال اغلب اوقات، مدیران مرد مردان دیگری را شبیه به خود انتخاب می‌کنند. برای سقف شیشه‌ای سه دلیل ارائه می‌دهند؛ دسترسی نداشتن به برنامه‌های آموزشی برای زنان نبود تجربه‌های شغلی مناسب برای مدیران زن مدیران مرد وظایف بیشتری را دریافت می‌کنند که شامل سطوح بالای مسئولیت‌ها می‌شود و نبود روابط توسعه‌ای مانند راهنمایی به مدیران زن سه دلیلی که برای وجود سقف شیشه‌ای مطرح کرده‌اند، عبارت‌اند از اینکه ۱. برخی از مدیران مرد هنوز تمایلی به ارتقای مدیران زن ندارند ۲. بسیاری از زنان با استعداد تصمیم می‌گیرند شغل خود را در سازمان‌های بزرگ‌تر ترک کرده و مشاغل خود را راه‌اندازی کنند؛

مفهوم سقف شیشه ای

۳. بعضی از زنان تصمیم می‌گیرند که پیشرفت شغلی خود را برای بچه‌دار شدن به عمد کند. پیاده سازی تبعیض های جنسیتی معمولا از طریق سقف شیشه ای اجرا می شود. وجود زنان در مشاغل غیرمدیریتی کلیدی ترین موضوع سقف شیشه ای به شمار می رود. نبود شفافیت و حساسیت جنسیتی در فرایندهای استخدام  عامل مهمی در ایجاد سقف شیشه ای می باشد.

گروه کوچکی از زنان به مشاغل مدیریت عالی، به‌جای ارائه نمایندگی کامل برای (زنان و کلیشه‌های نقش جنسیتی تمایل به ارتبا). سقف شیشه ای شامل قبول خط‌مشی‌های نهادینه شده برحسب سیاست‌های شغلی می باشد. سقف شیشه‌ای می‌تواند از طریق پیاده‌سازی استراتژی‌های مهم جنسیتی، مانند ، آگاهی ذی‌نفعان از مباحث مربوط به برابری جنسیتی برگزاری جلسه‌ها و برنامه‌های آموزشی یا برنامه‌های کاری مثبت و اجباری، روند نزولی پیدا کند.

مفهوم سقف شیشه ای

مهرآرا و همکاران (۱۳۹۷) اثبات می کند. مشارکت دادن زنان در مشاغل مدیریتی سازمان برخی موانع. سقف شیشه‌ای حاصل تصمیم‌های درست و غلط مدیران ارشد سازمان می باشد.

این در حالی است که الان روسای سازمان‌ها برای اینکه نشان دهند از نیروی زنان کنند و آن‌ها برای پیشرفت‌های شغلی از فرصت‌های برابری برخوردارند از یک یا دو مدیر در سطوح بالای سازمان در پست‌های کم‌اهمیت مدیریتی استفاده کنند.

مثل حضور یک زن در کابینه دولت نهم جمهوری اسلامی ایران در زمینه تبعیض علیه زنان در کسب مناصب رهبری در سازمان‌های کاری شواهد فراوانی وجود دارد علاوه بر آن زمانی که زنان به منصب مدیریت می‌رسند ممکن است با تبعیض‌های مداوم در زمینه نحوه برخورد با خود در توزیع پاداش‌ها و تشویق‌ها روبه‌رو شوند.

عوامل فرهنگی فرهنگ در حقیقت مجموعه عناصر اساسی نگرش بینش، عمل و اعتقاد جامعه است و در باور داشت‌های فرهنگی هر آنچه که به‌گونه‌ای در جامعه به‌عنوان هنجارها یا ناهنجارها وجود دارد جز عناصر فرهنگی است.

از طرفی، یکی دیگر از مسائل پیش روی زنان در سازمان‌ها کلیشه‌ها و نگرش‌های موردقبول اعضای سازمان است. این کلیشه‌ها روسا و هیئت‌مدیره سازمان را از تصمیم‌گیری درست بازمی‌دارد و باعث می‌شود فرصت‌های برابر در سازمان برای آن‌ها فراهم نباشد. نگرش‌های فرهنگی که می‌تواند شامل طرز تلقی‌ها، باورها، نگرش‌های قالبی و تعصبات منفی نسبت به زنان باشد. یکی از مهم‌ترین موانع فراروی زنان برای کسب پست‌های مدیریتی است. موانع فرهنگی و تصورات قالبی از باورها اعتقادات ارزش‌های رایج نشأت می‌گیرد. و میزان مشارکت زنان را تعیین می‌کند.

مفهوم سقف شیشه ای

ازاین‌رو مدیران مرد نسبت به توانایی‌های مدیریتی زنان نگرش مثبتی ندارند و فرهنگ‌سازمانی باعث عدم حضور زنان در پست‌های مدیریتی دولتی می‌شود. عوامل خانوادگی یکی از مهم‌ترین دلایلی که بسیاری از پژوهشگران برای مشارکت پائین تر زنان در امور اجتماعی. از جمله در فرایند توسعه پایدار ذکر می‌کنند. این است که در اصل دختربچه‌ها از همان کودکی در خانواده‌ها و نیز در مدارس به‌گونه‌ای پرورش می‌یابند. که خود را دور از نقش‌های اجتماعی و سیاسی تصور می‌کنند. به سخن دیگر از کودکی به پسران آموخته می‌شود که آنان باید نقش‌های فعال اجتماعی و نیز سیاسی داشته باشند.

و این نقش‌ها برای آنان حالت ممنوع ندارد. دختران این نقش ها را آموزش می بینند.  در نهایت فقط باید به امر خانه‌داری و پرورش کودکان بپردازند. و امور مهمی همچون فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی را به مردان واگذار کنند. کمبود مدل و الگوی زنان مدیر و موفق الگوهای موفقی از مدیران زن در جامعه به زنان اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌دهد. و رفتار صحیح در محیط کاری با شبیه‌سازی از مدیران زن سطح کارایی آن‌ها را افزایش می‌دهد.

مفهوم سقف شیشه ای

ولی زنان غالباً گروه مرجعی که بتوانند برای الگوهای شغلی خود از آن ایده بگیرند را نمی‌شناسند زیرا تعداد مدیران زن کم است. فقدان شبکه‌های حمایتی وقتی زنان در پست مدیریتی قرار می‌گیرند. مسئولیت اجرای وظایف سنگین مدیریت، تحمل استرس ناشی از ابهام و هم‌چنین تعهدات خانوادگی انرژی زیادی را از آنان می‌طلبد. که به‌تنهایی از عهده آن‌ها برنیامده و نیاز به کمک و حمایت دارند. یکی از مصاحبه‌شوندگان زن این‌گونه اذعان می‌کند.

رئیس برای شرکت در جلسات مأموریت‌ها و تحویل گزارش‌های من خیلی سخت‌گیر است. و زنان مسئولیت اصلی امور خانه و نگهداری از فرزندان را دارند. به همین خاطر برای اینکه بتواند مسئولیت‌های سنگین و حساس مدیریتی خود را انجام دهند. تحت‌فشار زیادی قرار می‌گیرند. که این استرس زیادی را هم به همراه دارد.

کارفرمایان هم این موضوع را به‌عنوان نکته‌ای منفی برای زنان در نظر می‌گیرند. از طرف دیگر، هنگامی که زنان در موقعیتی قرار می‌گیرند که باید چند انتظار را برآورده سازند می‌توانند. به دلیل تعارض نقش یکی از تعهدات خود را ترجیح دهند. اینجاست که زنان به حمایت‌های خانواده و همسر به‌طور ویژه نیاز دارند. سازمان هم خود با ایجاد تسهیلات مهدکودک ساعات کاری شناور و دورکاری. و ملاحظات بیشتر زنان برای مأموریت‌ها و سفرهای کاری می‌تواند به این امر کمک کند.

مفهوم سقف شیشه ای

فرح‌بخش و همکاران (۱۳۹۵) در مطالعه خود اثبات کردند. که سقف شیشه‌ای برای نخستین بار در سال ۱۹۸۶ از سوی مجله وال‌استریت.مطرح می شود. این مفهوم برای توضیح موانع نامرئی برای رشد زنان در سمت های شغلی به کار می رود.

یعنی جایی که زنان می‌توانند بالاتر از جایگاه خود را ببینند.، اما امکان دسترسی به آن را ندارند. یکی از نشانه‌های مهم سقف شیشه‌ای، نابرابری جنسیتی در پاداش‌هاست. یکی دیگر از نشانه‌ها هنگامی است که فرهنگ سازمان مانع پیشرفت زنان می‌شود. قانونی باورهای اجتماعی، عملیات و اقدامات افراد و سازمان‌ها به وجود می‌آید. این چالش‌ها درواقع موانع ارتقای شغلی زنان به پست‌های مدیریتی تلقی می‌شود. که شامل سه دسته کلی موانع فردی، موانع سازمانی و موانع فرهنگی اجتماعی‌اند. مروری بر نسبت زنان در کل نیروی کار جهان در سال ۱۹۹۰ نشان می‌دهد. که این نسبت در جهان ۳۰ درصد و در ایران ۶ درصد است.

مفهوم سقف شیشه ای

این‌چنین وضعیتی نشان‌دهنده وجود پدیده‌ای به نام سقف شیشه‌ای است. مطالعات نشان می دهد که سقف شیشه‌ای بسیاری از زنان را از بالا رفتن به سوی پست‌های مدیریت و رهبری بازمی‌دارد. سقف شیشه‌ای نگرش‌ها و تعصب‌های منفی است که مانع می‌شود. تا زنان و گروه‌های اقلیت، ورای یک سطح خاص در سلسله‌مراتب سازمانی پیش روند.احرای سمت های مدیریتی زنان در حالت سقف شیشه ای متغیرهای زیادی را شامل می شود.

شناسایی و تشخیص متغیرهای درونی و بیرونی. که بر افزایش یا کاهش سطح ایده‌های خلاقانه زنان و دستیابی آن‌ها به پست‌های مدیریتی اثرگذار است. بسیار مهم و حیاتی است یکی از این متغیرهای درونی خودپنداره آنان است. براساس نظریه‌پردازی‌های جدید خود پنداره طرح‌واره‌ای چندبعدی است. این موضوع سطح مختلف اطلاعات را شامل می شود.

 

منابع

منابع در فایل اصلی قابل خریداری برای مفهوم سقف شیشه ای

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.