مهارت های ارتباطی |مبانی نظری و ادبیات تحقیق
مهارت های ارتباطی
مهارت های ارتباطی | تعداد صفحات:۱۴ صفحه
مفهوم ارتباط
ارتباط عبارت است از: انتقال پیام از فرستنده به گیرنده، بهشرط اینکه کلیه افکار و مقاصد موردنظر فرستنده، به گیرنده انتقال یابد. یعنی اینکه گیرنده پیام، همان چیزی را دریافته باشد که فرستنده پیام میخواسته است. بهعبارتدیگر، ارتباط مؤثر عبارت است از: جابهجا شدن اطلاعات از سوی فرستنده به گیرنده مشروط بر آنکه هر دو- هم فرستنده و هم گیرنده- اطلاعات جابهجاشده را درک کنند (محمدی و تورانی، ۱۳۹۰: ۲۱).
مفهوم مهارتهای ارتباطی
منظور از مهارت ارتباطی، فرایندی است که فرد را قادر میسازد به صورتی شایسته رفتار کند. در حقیقت، اجتماعی شدن هر فرد دستاورد مهارتهای ارتباطی اوست که قبلاً آموخته است. در این زمینه مدیر باید مهارتهای ارتباطی خود را، جهت بیان ارتباطات از کارمندان، پرورش دهد (حسین پور و همکاران، ۱۳۹۳: ۹۳).
اهمیت مهارتهای ارتباطی
روان شناسان اجتماعی تصریح میکنند که انسانها به یکدیگر نیاز دارند و برای ارضای نیازهای خود بهناچار نیازمند ارتباط هستند.تحقیقات نشان میدهد موفقیت شغلی و کیفیت نتایج کار تا حد زیادی به مهارت برقراری ارتباط مؤثر بستگی دارد. در محیطهای کاری امروزی، افرادی که میتوانند بهصورت حرفهای با همکاران، مدیران و مراجعان در موقعیتهای مختلف تعامل داشته باشند.
معمولاً عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. این مهارت ارتباطی نهتنها بر بازدهی کاری تأثیر مستقیم دارد، بلکه مدت زمان لازم برای انجام پروژهها را نیز کاهش میدهد. در واقع، توانایی ایجاد ارتباط سازنده یکی از کلیدیترین عوامل تعیینکننده پیشرفت شغلی محسوب میشود.
ادامه
به نحوی میتوان گفت: بهترین ایدهها و خلاقانهترین پیشنهادها یا جالبترین برنامهها نمیتواند بدون ارتباطات میسر شود (ترابی و همکاران، ۱۳۸۸). در عصر حاضر، ارتباطات به عنصری حیاتی و اجتنابناپذیر تبدیل شده که با انتقال موثر مفاهیم و اهداف از طریق نمادها و نشانههای مختلف، ساختار سازمانی را به هم متصل میکند. این فرآیند ارتباطی نه تنها جریان اطلاعات را تسهیل مینماید، بلکه همچون چسبی نامرئی، اجزای مختلف سازمان را به یکدیگر پیوند داده و موجبات انسجام، هماهنگی و وحدت سازمانی را فراهم میآورد. در واقع، کیفیت ارتباطات تعیینکننده میزان کارایی و موفقیت سازمان در دستیابی به اهداف مشترک است.
وقتی ارتباطات برقرار نشود، فعالیت سازمان متوقف میشود و درواقع میتوان گفت که مدیریت کارساز به برقراری ارتباطات اثربخش بستگی دارد (زارعیان، ۲۰۱۱). ارتباطات مؤثر بین اجزای گوناگون یک سازمان از عناصر کلیدی موفقیت مدیران است. بارنارد میگوید: فراهم آوردن یک سیستم ارتباطی، یکی از سه وظیفه اصلی اجرایی مهم برای بقای یک سازمان است.
بنیس و نانسن اظهار داشتند که فراهم آوردن معنا از طریق ارتباطات، یکی از چهار راهبرد مهم رهبری است. ارتباط مؤثر با افراد و درک انگیزههای آنان باعث توفیق مدیریت در انجاموظیفه رهبری، هدایت و غیره خواهد شد. ارتباط صحیح تنها راهی است که افراد مختلف میتوانند به درک متقابل برسند. هر مدیری در سازمان باید بتواند از طریق نوشتهها، گفتهها و سخنرانیهایش مطالب را بهدرستی و روشنی برای افراد خود مطرح کند تا بتواند در امر برقراری ارتباط مؤثر موفقیت کسب کند.
ادامه
ارتباط مدیران را قادر میسازد با افراد سازمان خود به تفاهم برسند. ارتباط مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس آن به وجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در زمان و مکان بر پایه آن توسعه پیدا میکند (مشبکی، ۱۳۸۰: ۲۰۹). در سازمانهای کنونی ارتباطات تاروپود سازمان محسوب شده و موجب یکپارچگی و وحدت سازمانی میگردد.
مسؤولیت ایجاد ارتباطات صحیح در سازمان به عهدهی مدیریت است. ازاینرو مدیران باید از کم و کیف فرایند ارتباطی آگاه باشند و نحوهی برقراری ارتباطات مؤثر را بدانند (الوانی و داناییفرد، ۱۳۷۹، ۱۶۷). بهاینترتیب یکی از مهمترین مهارتهای مدیران در عصر حاضر، مهارت ارتباطی است و لازم است نسبت به آن توجه ویژهای صورت گیرد.
ارتباطات مؤثر یکی از عناصر کلیدی موفقیت مدیران است، چراکه اطلاعات بهعنوان یک دادهی مهم در سایهی ارتباطات مؤثر وارد سازمان میشود و همینکه به سازمان راه یافت باز نیازمند یک سیستم ارتباطی کارآمد است تا مورد پردازش قرار گیرد و مانند خون در رگهای سازمان جریان یابد (مقیمی، ۱۳۹۰: ۳۱).
اهمیت ارتباطات در بررسی مهارت های ارتباطی
اهمیت ارتباطات در یک تلاش گروهی، مورد تأکید صاحبنظران است. درواقع، ارتباط وسیله ای است. که باعث پیوند افراد در یک سازمان بهمنظور رسیدن به هدفهای مشترک میشود. پدید آوردن این پیوند، نقش بنیادی ارتباط در سازمان به شمار می آید. و بهراستی کوشش گروهی بدون ارتباطی که پدیدآورنده هماهنگی و دگرگونی در کار است، ناممکن مینماید. روانشناسان نیز به اهمیت ارتباطات توجه خاصی دارند. آنان بر مسائل انسانی در فرآیند ارتباطی که از مرحله شروع و شکلگیری تا جابهجایی و دریافت اطلاعات پدید میآید، تأکید میورزند (محمدی و تورانی، ۱۳۹۰: ۲۲).
اهمیت مهارتهای ارتباطی در بررسی مهارت های ارتباطی
اهمیت مهارتهای ارتباطات تنها در مسائل درونسازمانی نیست. و بر اساس تفکر سیستمی، درصورتیکه مدیر سازمان از وقایع و عکسالعملهای محیط بیخبر باشد. و بدون توجه به دنیای خارج سازمان تصمیمگیری کند. . از دیدگاه سازمانی ارتباط یک امر ضروری است، زیرا اطلاعات را جهت کارکنان فراهم میآورد.
و نگرشها را گسترش میدهد.، به این جهت که هماهنگی و رضایت شغلی افزایش یابد. بهطورکلی هدف از ارتباطات به وجود آوردن تغییرات لازم در رفتار یا تغییر آن دسته از شرایطی است. که سازمان بر آنها کنترل دارد. در حقیقت میتوان ادعا کرد که شریان حیاتی سازمان «شبکه ارتباطات» و خون جاری در آن «اطلاعات» میباشد.
بنابراین بهمنظور انجام وظایف و تطابق با هر تغییر در شرایط مختلف و تحقق اهداف.، سازمانهای نوین نیاز به جریان اطلاعات منظم و اشکال مختلف ارتباط دارند. در سازمانهای کنونی بیشتر وقت مدیران به ارتباط با همکاران، زیردستان و مافوق میگذرد. از دیدگاه سازمانی ارتباط یک امر ضروری است.؛ زیرا اطلاعات لازم را برای کارکنان فراهم میآورد. و نگرشها را گسترش میدهد تا هماهنگی و رضایت شغلی افزایش یابد(آهنچیان و همکاران، ۱۳۸۷: ۳-۴). ارتباطات به دو دلیل برای مدیران حائز اهمیت میباشد:
- اولاً ارتباطات فرآیندی است که مدیران با استفاده از آن وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل را انجام میدهند.
- ثانیاً، ارتباط فعالیتی است. که مدیران، بیشتر وقت خود را به آن اختصاص میدهند.، زیرا فرآیند ارتباط به مدیران این امکان را میدهد تا مسئولیتهای خود را به انجام رسانند (حقیقی و همکاران، ۱۳۸۲).
ادامه
توجه به نیروی انسانی در سازمانها در طی سالهای اخیر بخش عظیمی از زمان و سرمایه سازمانهای پیش رو را به خود اختصاص داده است. برای بهبود عملکرد سازمان، ناگزیر نیازمند. به توجه عمیقتر به کارکنان و عوامل مؤثر بر عملکرد آنان میباشیم. عواملی چون مهارتهای ارتباطی و تعارض بر عملکرد کارکنان تأثیر میگذارد. و ازآنجاکه حجم عمدهای از وقت ما به تعامل با دیگران میگذرد. ازاینرو روش برقراری ارتباط با دیگران نقش تعیینکنندهای در زندگی دارد (واصفیان و خسروی، ۱۳۹۴: ۶۰).
یکی از مهمترین جنبههای مهارت های ارتباطی در رفتار فرد در سازمان انتقال صحیح و مؤثر پیام یا فرایند ارتباط است. وجود ارتباطات مؤثر و صحیح در سازمان همواره یکی از اجزای مهم در توفیق مدیریت به شمار میآید. به تجربه ثابتشده است. که اگر ارتباطات صحیحی در سازمان برقرار نباشد..
شاید ارتباط ضعیف ازجمله عوامل عمدهای باشد. که بین افراد تضاد و تعارض ایجاد میکند. بسیاری از محققان وجود اختلافات را میان پدیدههای اجتماعی، امری طبیعی و از ویژگیهای برجسته هر پدیده اجتماعی میدانند.، اما با توجه به اینکه تعارض بر روی پیوستاری از اختلافسلیقه تا دشمنی میتواند. قرار بگیرد میزان کنترل نشده آن میتواند عوارض نامطلوبی برای سازمانها داشته باشد (مهمانفر، ۲۰۰۵).
ادامه
لذا، یکی از علل به وجود آورنده تعارض میتواند. اختلافات ارتباطی باشد. اختلافهای ارتباطی عدم توافقهای هستند. که از دشواری معنایی، سوءبرداشتها و اختلاف در کانال ارتباطی برمیخیزد. اشتباهی که بسیاری از افراد مرتکب میشوند. این است که ارتباط خوب را، با موافقت با دیدگاهشان یکی میدانند. بنابراین، تعارض میان افراد معمولاً بر پایه ارتباطی ضعیف قرارگرفته است (رابینز، ۲۰۰۷)، دلیل این امر این است که مردم بهندرت قادرند مقصود. واقعی خود را بهطور کامل به سایرین انتقال دهند (حسنزاده، ۲۰۰۱).
تاریخچه مهارتهای ارتباطی
شروع استفاده از مهارتهای ارتباطی در سازمان به سال ۱۹۹۳ باز می گردد. کاتن (۱۹۹۳) برای مهارت ارتباطی فراین مشارکت کارکنان را مطرح می کند. و بیان می دارد که سازمان برای حداکثر ساختن اثربخشی سازمانی و رضایت کارکنان طرح هایی را بوجود می آورد. ، که همگی آنها بر مدیریت تیمی تأکید دارند. و اهمیت و دخالت کارکنان را در تقویت تولید با کیفیت خدمات و کارایی سازمان گوشزد می کنند.
وی بیان می دارد دخالت کارکنان به عنوان « فرآیند مشارکت کارکنان جهت بهره برداری از توان کامل و بالقوه کارگران جهت متعهد نمودن آنان به سمت اهداف سازمانی ) تعریف می شود. دخالت کارکنان به عنوا عنصر اصلی مهارت های ارتباطی از طریق تیم ها ظاهر می شود. جریان ارتباطی در سازمانهای منابع انسانی ، از طریق تیم های دارای اشکال گوناگون متجلی می گردد . مثل تیم چند وظیفه ای ، تیم کاری ، غیر رسمی ، تیم مدیریت عالی ، لذا ایجاد تیم برای توسعه و بهره برداری از منابع انسانی مجاز است.
بررسی های کاتن در سال ۱۹۹۳ نشان میدهد که برنامههای مختلفی برای ارتقای مهارتهای ارتباطی تیمی طراحی شدهاند که از جمله میتوان به سیستمهای مدیریت ژاپنی، طرح اسکانلون و رویکرد مدیریت کیفیت جامع (TQM) اشاره کرد. این برنامهها با ایجاد بسترهای مناسب تعاملی، به توسعه ظرفیتهای ارتباطی اعضای تیم و بهبود عملکرد جمعی کمک شایانی میکنند.
در سال ۲۰۰۶ هوانگ نظریه مهارت های ارتباطی را کامل کرد و نشان داد که مهارتهای ارتباطی با استفاده از تعهد سازمانی و عملکرد سازمانی، میان کارمندان این اختلاف زیادی ایجاد می کند که این امر می تواند ناشی از اختلافات فرهنگی می باشد که در ارتباط سازمانی شکل می گیرد(معقول و همکاران، ۱۳۹۵: ۱۳۰)
شاخصهای اثربخشی ارتباطات شامل
مطالعات نشان میدهد مؤلفههای کلیدی ارتباط مؤثر شامل خودگشودگی، همدلی، حمایتگری و مثبتنگری هستند که در مدل حاضر مورد توجه قرار گرفتهاند. از سوی دیگر، هوش عاطفی با ابعادی چون خودآگاهی، خودمدیریتی، انگیزش، همدلی و مهارتهای اجتماعی شناخته میشود. در این پژوهش، با تمرکز بر وجوه مشترک این دو حوزه، مؤلفههای خودتنظیمی و مهارت اجتماعی از هوش عاطفی همراه با شاخصهای ارتباطی در مدل گنجانده شدهاند. این ترکیب هوشمندانه به درک بهتری از مکانیزمهای تأثیرگذار بر کیفیت تعاملات میانفردی منجر میشود.(یوسف زاده و کیاکجوری، ۱۳۹۴: ۱۰۰).
انواع مهارت ارتباطی
مهارت کلامی مدیران
تعاریفی که از ارتباطات کلامی ارائهشده به دودسته تقسیم میشود (کارور، ۱۳۹۵: ۱۱۴):
اول، تعاریفی که ارتباط کلامی را معادل با گفتار و نوشتار میدانند.
دوم، تعاریفی که تنها بر جنبهی شفاهی توجه دارند و ارتباط کلامی را به جنبهی شفاهی منسوب میکنند (تامپسون، ۱۹۹۶، ۸۱).
تحقیقات انجام شده در زمینه الگوهای ارتباطی مدیران نشان میدهد که سهم فعالیتهای ارتباطی آنان در محیط کار به این صورت توزیع میشود: نزدیک به نیمی از زمان کاری (۴۵٪) صرف گوش دادن فعال میشود، حدود یک سوم (۳۰٪) به گفتگو و مذاکره اختصاص دارد، ۱۶٪ از وقتشان به امور نوشتاری میگذرد و تنها ۹٪ باقیمانده به مطالعه متون و خواندن اختصاص مییابد. این آمار به وضوح اهمیت مهارتهای شنیداری و گفتاری را در موفقیت شغلی مدیران نشان میدهد.
ادامه
این آمار اهمیت مهارتهای شفاهی و گفتاری را در مدیریت به وضوح نشان میدهد. با توجه به سهم بالای ارتباطات کلامی (۷۵ درصد از زمان کاری شامل گوش دادن و گفتگو)، پژوهش حاضر با تمرکز بر جنبه شفاهی ارتباطات و بر اساس تعاریف دسته دوم، به بررسی مهارتهای کلامی مدیران پرداخته است. این یافتهها بر ضرورت تقویت تواناییهای گفتاری و شنیداری مدیران برای بهبود اثربخشی ارتباطات سازمانی تأکید دارد. بر این اساس مهارت کلامی عبارت از بهکارگیری آگاهانهی نمادهای کلامی بهمنظور ترغیب کردن دیگران به انجام کار تعریف میشود. (رابینز، ۱۹۸۹، ۱۴۹)
روان شناسان در این مورد اتفاقنظر دارند که از راه زبان، انسان تحول اساسی پیدا میکند. بعضی از اهل منطق و معرفت شناسان و صاحبنظران فراتر میروند. و میگویند بهواسطهی زبان و از طریق کلام است. که کودک از وضع و فراتر میروند و حیوان به صفت انسان درمیآید. یا میگویند زبان خانهی وجود است و اگر زبان نبود تاریخ هم نبود. ارتباط کلامی به این دلیل مهم است. که یکی از ابزارهای کارساز بشر برای کنترل و در محیط خویش و تأثیر در آن است. افزون بر آن، باید گفت که حداقل برای اکثر افراد.، مهارت در استفاده از کلام یکی از بهترین ابزارهای کسب بیشترین پاداش. در محیط زندگی و به حداقل رساندن تنبیه است. (میلر، ۱۹۶۷، ۷-۹۱)
مهارت گوش دادن
تعاریف متعددی برای گوش دادن مؤثر ارائهشده است. ازجمله سام دیپ در کتاب تجربهی ارتباطات در روابط انسانی.، گوش دادن مؤثر را چنین تعریف میکند «گوش دادن مؤثر.، عبارت از مشارکت فعال در یک گفتوشنود است».
گوش دادن مؤثر فرآیندی پویا و چندبعدی است که شامل پنج مرحله اساسی میشود: تمرکز کامل، درک عمیق پیام، تحلیل محتوایی، حفظ اطلاعات کلیدی و پاسخدهی مناسب. این مهارت ارتباطی که سنگ بنای روابط انسانی مؤثر محسوب میشود، تفاوت بنیادینی با شنیدن منفعلانه دارد و مستلزم مشارکت فعال ذهنی و عاطفی شنونده است.
در حقیقت، گوش دادن واقعی زمانی محقق میشود که فرد با تمام قوای ذهنی و احساسی خود در فرآیند ارتباط حاضر شود و از طریق این تعامل عمیق، به درک مشترک و معناداری دست یابد. این سطح از گوش دادن نه تنها کیفیت ارتباطات را ارتقا میدهد، بلکه اساس روابط حرفهای و شخصی موفق را تشکیل میدهد.
مهارت بازخور
بازخور فرایندی است که از طریق آن دریافتکنندهی پیام، برقراری ارتباط را اعلام میکند. و در پاسخ میگوید پیام اصلی را چگونه احساس میکند. ویسنت و والدرن میگویند: «پیامهایی که از گیرنده به فرستنده پس داده میشوند. بهعنوان بازخور اطلاق میشوند. بدون بازخور، مشکل است بدانیم که آیا یک پیام دریافت و فهمیده شده است» بر این اساس میتوان گفت. مهارت بازخور عبارت است از برگشت نتیجهی پیام به فرستندهی پیام. بهطوریکه فرستندهی پیام از وضعیت ارسال پیام و نحوهی دریافت و درک آن آگاه گردد (الوانی، ۱۳۷۹، ۱۷۷).
مدیریت تعارض
تعارض اختلاف دررسیدن به هدفهای سازمان است.، برای مدیریت صحیح تعارض بایستی مدیران آن را بهعنوان نیروی دائمی بشناسند. و با برخورد سازنده و صحیح در جهت پویائی سازمان، آن را مدیریت نمایند.؛ بنابراین توانائی هدایت و کنترل پدیده تعارض در سازمانها از مهمترین مهارتهای مدیران است. که مدیران امروز نیازمند آن هستند. تعارض موضوعی است که فکر انسان را بیش از هر چیز دیگری. بهجز خدا و عشق به خود مشغول کرده است. تعارض یا تضاد به فرا گردی گفته میشود. که شخص در آن بهطور عمدی تلاش میکند تا مانع موفقیت فرد دیگر شود (کارور، ۱۳۹۵: ۱۱۵).
منابع مهارت های ارتباطی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.