خشونت علیه زنان | مقالات علمی و پژوهشی
خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان-تعدادصفحات
مفهوم خشونت علیه زنان
خشونت اقتصادی علیه زن، یکی از موضوعات مهم حقوق بشری است که اخیراً در اسناد بینالمللی و نظام حقوقی کشورهای غربی برجسته شده است. در اسناد بین المللی جهت یکسان سازی و اجرای قوانین مقابله با خشونت اقتصادی تدابیر مشخصی لحاظ شده است(یعقوبی . رئوفی،۱۳۹۳: ۱۲۱).
بعد
خشونت علیه زنان مانعی جدی در برابر دستیابی به اهداف توسعه، برابری و صلح است. این نوع خشونت، حقوق بشر و آزادیهای بنیادین زنان را نقض کرده و موجب تضییع یا سلب آنها میشود. ناکامی در حفظ و ارتقاء آزادیهای زنان در برابر اعمال خشونت، نگرانی مشترک همه کشورهاست. خشونت علیه زنان به هر فعل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت اطلاق میشود که منجر به آسیبدیدگی یا رنج روانی، جسمانی و جنسی آنان میگردد( شامحمدی،۱۳۹۶: ۷۳).
کار (۱۳۷۹) نخستین سند حقوق بینالمللی که بهطور ویژه مبارزه با خشونت علیه زنان را هدف قرار داد، اعلامیه رفع خشونت علیه زنان بود که در سپتامبر ۱۹۹۳ طی قطعنامه ۴۸/۱۰۴ مورد تصویب سازمان ملل قرار گرفت.
ادامه
عبارت خشونت علیه زنان به معنای هر عمل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت است که سبب بروز یا احتمال بروز آسیبهای روانی، جسمانی و آزار زنان، از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی و محرومیتهای اجباری یا اختیاری در شرایط خاص از آزادی در زندگی عمومی یا خصوصی میگردد.
خشونت علیه زنان پدیدهای است که در آن زن تنها بهسبب جنسیت خود از سوی جنس مخالف مورد آزار و اذیت قرار گرفته و حقش پایمال میشود. چنانچه این نوع رفتار در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد، از آن به خشونت خانگی یاد میشود. ( شامحمدی،۱۳۹۶: ۷۳).
انواع خشونت علیه زنان
تقسیمبندیهای فراوانی درباره خشونت علیه زنان وجود دارد، اما در یک دستهبندی کلی، خشونت علیه زنان شامل موارد زیر است:
۱- خشونت فیزیکی: این نوع خشونت شامل صدمه وارد کردن به فرد از طریق ضربه زدن، بریدن، لگد زدن، سیلی زدن و موارد مشابه است. خشونت فیزیکی میتواند به آسیبهای جسمانی جدی منجر شود و تأثیرات طولانیمدتی بر سلامت و زندگی فرد داشته باشد.
۲-خشونت عاطفی (روانی): نوع خشونت به هر نوع رفتار و گفتار خشنی اطلاق میشود که سلامت روانی افراد دیگر را با خطر روبهرو میسازد. از جمله این رفتارها میتوان به انتقاد ناروا، اهانت و تحقیر، فحاشی، تهدید به طلاق و موارد مشابه اشاره کرد. خشونت عاطفی میتواند به تدریج اعتماد به نفس و عزت نفس فرد را کاهش دهد و تأثیرات منفی بر روان او بگذارد.
این دستهبندیها به درک بهتر ابعاد مختلف خشونت علیه زنان کمک میکنند و میتوانند به شناسایی و مقابله با این معضل اجتماعی یاری رسانند. ( شامحمدی،۱۳۹۶: ۷۴).
علل خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان در بستر تاریخ به آغازین روزهای زندگی انسان برمیگردد. انسان در طول اعصار برای صیانت از دانش و قدرت خود به اقداماتی دست زده است که غالباً به قیمت نابودی دیگر موجودات و همنوعانش تمام شده است. این رفتارها شامل تجاوز به حریم یکدیگر و کشمکشها، همراه با خشم و رفتارهای مدافعانه بوده است.با پیشرفت تمدن، واکنشها به شکل غیرمستقیم و به موازات آن به استعمار غیرمستقیم مبتنی بر القای اندیشه و تفکر تبدیل شد.
۱
این نوع استعمار به تسلط بر اذهان و فرهنگها منجر گردید. خانواده نیز به عنوان نهاد اجتماعی در این تغییر و تحول بیتأثیر نماند و با کاستن از نقش سنتی زنان، به مشارکت اجتماعی آنها و تغییر ارزشها کمک کرد.دنیای نوین با فرهنگ و نگرشی جدید مبتنی بر برابری حقوق و نظم قانونی به ارمغان آورد که در برابر تفکر سنتی قابل قبول به نظر نمیرسید. اگرچه زنان پا به پای چرخهای تمدن و صنعت گام برداشتند، اما متأسفانه نظریههای مسلط مردانهمحور که خود را متکی بر واقعیات میدانند، همچنان به فرودستی زنان و بهرهکشی از آنان به عنوان توجیهی برای جایگاه پایینتر آنها پافشاری میکنند. . ( شامحمدی،۱۳۹۶: ۷۴).
۲
از دیگر علل خشونت علیه زنان، ایدئولوژیهای مسلط است. در این ایدئولوژیها، جهان به شکل خاصی تصور میشود و فرضیاتی درباره نحوهی تعبیر تفاوتهای زنان و مردان شکل میگیرد. منظور از ایدئولوژی، مجموعهای از عقاید و باورهای عرفی است که هم مبتنی بر واقعیات و هم ارزشگذار است.
هدف این ایدئولوژیها، توضیح یا موجه جلوه دادن ساختار اجتماعی و فرهنگ یک جامعه یا گروه اجتماعی و توجیه فعالیتهای اجتماعی همخوان با این مجموعهی عقاید است.ایدئولوژی احساسات، اندیشهها و اعمال روزمرهی ما را شکل میدهد. اما معرفت مبتنی بر ایدئولوژی، جانبدار یا گزینشگراست و گاه تعبیر و تفسیرهای متناقضی از جهان اجتماعی عرضه میکند. ایدئولوژیها، به ویژه ایدئولوژیهای مسلط، این خاصیت را دارند که برخی جنبههای اجتماعی را طبیعی و عام و بنابراین بیچون و چرا و تغییرناپذیر جلوه دهند. به این ترتیب، جنبههایی از جهان اجتماعی که طبیعی و عام معرفی شدهاند، از این اتهام که دستپروردهی اجتماعاند، مصون میمانند.
۳
ایدئولوژیهای مسلط راحتتر میتوانند آرای خود را طبیعی و عام قلمداد کنند، زیرا افرادی که این عقاید را تولید و بازتولید میکنند، در موضع قدرت قرار دارند. به عنوان مثال، ایدئولوژیهای مردانه، چون قدرت را در اختیار دارند، میتوانند با دانش فمنیستی به مخالفت برخیزند و آن را به حاشیه برانند. بنابراین، اصطلاح ایدئولوژی را به مجموعهای از باورهای عامه یا دانش علمی اطلاق میکنیم؛ یعنی آنچه مبنای عمل را تشکیل میدهد. ایدئولوژی این واقعیت را پنهان میکند که گروههای معینی آن را ساختهاند، زیرا در خدمت منافع آنهاست. . ( شامحمدی،۱۳۹۶: ۷۴).
منبع در فایل اصلی خریداری شده می باشد.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
 - همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
 - ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
 - در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
 
                     
                        خدمات مشاوره آنلاین | ادبیات تحقیق و مبانی نظری پژوهش