احساس معنا | ادبیات تحقیق و مبانی نظری
احساس معنا | تعداد صفحات: ۱۷ صفحه
 
مفهوم احساس معنا
احساس معنا و معنایابی در زندگی روزمره، ازجمله مهارتهایی است که میتوان با آموزش آن به افراد، بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی را افزایش داد. اصطلاح روانشناسی ژرفا را نخستین بار یوجین بلوئر مطرح کرد مور و فاین(۱۹۹۰) در گستری ادبیات روانشناسی همواره روانشناسی ژرفا در تبیین پدیدههای روانی جایگاه اصلی را اشغال کرده است.
کارل یونگ ،اتورنک آلفرد آدلر ملانی ،کلاین هری استک ،سالیوان کارن هورنای ساندوررادو، آبراهام کاردینر ازجمله کسانی هستند که در تعیین کرانه های این قلمرو مطرح هستند. لازم به ذکر است که ژاک لاکان و هاینز کوهات نیز در گستره روانشناسی معنا جای میگیرد. ویکتور فرانکل (۲۰۰۰) تحت تأثیر پفیستر روانشناسی بلندا را در ۱۹۳۸ بهعنوان در بر گیرند امیال و آرزوهای بالاتر آدمی مطرح کرد که بهطور ویژه احساس معنا جویی انسان را علاوه بر لذت طلبی فرویدی و قدرتطلبی آدلری در خود جای میدهد.
ادامه
این مفهوم یک شاخه مجزا در مکتب رواندرمانی وجودگرا – انسانگرا استوانگ (۲۰۰۰) این مفهوم به دلیل اینکه معنای وجود انسان را تحت عنوان جستجوی انسان برای چیزی به نام معنا بررسی میکند. ارزش این مفهوم را در همین صراحت و سادگی آن میداند و برخلاف سایر رویکردهای وجودگرا, احساس معنا رویکردی خوشبینانه و سازنده از وجود آدمی ارائه میدهد و تنها مکتبی است که فنون خاص خود دارد و پشتوانه پژوهش احساس معنا در مقایسه با سایر مکاتب رواندرمانی بهویژه در قلمرو وجودی مناسب است. این مفهوم روشی مؤثر برای واژگون کردن تجربه افراد از افسردگی در جامعه معاصر است این پیام احساس معنا میگوید تحت هر شرایطی با پذیرش مسؤولیت زندگی و تحقق معنایابی میتوان مفهومی از کنترل و لیاقت را به دست آورد(رفرنس در فایل اصلی).
ادامه
یکی از مهمترین پرسشهای مطرح برای انسان پرسش درباره معنای زندگی است. روان شناسان با رویکردهای متفاوت به موضوع معنا در زندگی نگریستهاند. بهعنوان یکی از پیشگامان این موضوع یکی از مهمترین نیازهای انسان را نیاز به جهتگیری و جستجوی معنا و هدف در زندگی میداند. مهمترین مرحله در هویتیابی تعریف هدف و آرمان زندگی است. هدف زندگی را پیدا کردن جایگاهی در جهان میداند. نیز معنای زندگی را بهعنوان تلاش برای رسیدن به کمال تعریف مینماید. یکی از رویکردهای مطرح در حوزه رواندرمانی دیدگاه فرانکل است که امروزه به مکتب سوم رواندرمانی و اصطلاحاً لوگوتراپی یا معنا درمان معروف میباشد.
مبانی نظریه و انکل بر پایه مفاهیم توجه به معنویت انسان، آزادی، مسئولیت سرنوشت، رنج لذت عشق و کار استوار است در این نوع درمان فرض میشود که زندگی معنایی بیقیدوشرط دارد و معنا را هرکسی و در هر شرایطی میتواند بیابد و درمانگر سعی در تغییر نگرش فرد بیمار به علائم بیماری و پرورش انسانی مسئول دارد که افکار احساسات و منطق خود را میپذیرد(در فایل اصلی).
احساس معنا
اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین ،دم، زندگی معنا خواهد داشت و معنای زندگی میتواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در برگیرد. در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن (“معنى “)) وجودی خود در زندگی یاری کند در این گفته نیچه حکمتی عظیم نهفته است که کسی که چرایی زندگی را یافته است با هر چگونگی خواهد ساخت. در این جمله باید بهصورت شعاری در درمان موردنظر قرار بگیرد(در فایل اصلی).
احساس معنا تلاش برای جستن معنایی در زندگی و اولین نیروی محرکه و انگیزه هر فرد است احساس معنا را نوعی رواندرمانی در قالب اصطلاحهای معنوی میدانند. درواقع احساس معنا معنای وجود را تحت عنوان جستجوی انسان برای چیزی به نام معنا بررسی میکند. احساس معنا را یک نظام فلسفی روانشناختی میدانند که به افراد کمک میکند تا بهرغم سوگ و ناامیدی بر ازدسترفتهها تمرکز نکنند، بلکه در جستجوی معنا باشند.
احساس معنا
این مفهوم بر کاهش احساس تنهایی و اضطراب مرگ گروه آزمایش اثربخش است و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد. بین درمان شناختی رفتاری و این مفهوم در کاهش افسردگی تفاوت وجود ندارد اما درمان شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی تأثیر بیشتری نسبت به احساس معنادار(رفرنس در فایل اصلی).
در تعریف این مفهوم باید گفت زندگی برای مردم زمانی معنادار است که آنان بتوانند الگو یا هدفی را در زندگی خود در نظر بگیرند احساس معنا به محتوایی اشاره میکند که مردم زندگی خود را از آن آکنده میکنند. این معنا به زندگی مردم جهت میدهد و در ارتباط باهدفها و ارزشهای زندگی است. داشتن هدف یا معنا در زندگی با سلامت روان و رفاه همبستگی مثبت دارد.
این مفهوم روشی است که کاربرد آن میتواند فرد را دریافتن معنای زندگی یاری دهد. معنا بخش بودن زندگی عبارت است از پاسخ مثبت به زندگی علیرغم هر چه با آن روبهرو میشویم ، خواه رنج و خواه مرگ. شیوهای که انسان سرنوشت را میپذیرد و برای رنج خویش معنایی مییابد، یعنی این مفهوم، تلاش و مبارزه انسان در جهت نیل به یک آرمان یا ارزش و درنهایت تلاش برای دستیابی به معنای زندگی است.
درمان مبتنی بر معنا مخصوص و برای کسانی است که با ناکامی وجودی و ناتوانی دریافتن ” دلیلی برای زندگی کردن ” روبرو شدهاند. این مفهوم گروهی فرصتی فراهم میکند تا اعضا به شناخت، درک و رهاسازی خود از موانعی که آزادی آنان را سد کرده، دست، یابند و با مشارکت کامل و آگاهانه فرایند فوق را تجربه کنند. احساس معنا گروهی میتواند به افراد مسن کمک کند تا معنایی در زندگی خود بیابند و در پناه حمایتهای اجتماعی بهدستآمده باغم و اندوه، کمبودها ، بیماریهای مزمن و درنهایت مرگ سازگار شوند(صوابی نیری و همکاران، ۱۳۹۹: ۲۱۹).
احساس معنا
این مفهوم گسترش دید دربارهی خود و دنیای پیرامون و روشن کردن چیزهایی می باشد که به زندگی اکنون و آیندهی فرد معنا میدهد. درواقع این مفهوم برای آسیبهای گوناگون منشأ یگانهای قائل است و آن نبود معنا در زندگی است که قابلتعمیم نیز است. احساس معنا تأثیر مثبتی در رضایت زناشویی زوجین دارد(بابائیان و همکاران، ۱۴۰۰: ۲۱۸۹).
ا
دامه
این مفهوم روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد و به دروننگری هم ارج چندانی نمینهد این روش درمانی توجه بیشتری به آینده، وظیفه مسئولیت معنا و هدفی دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را طرف آن کند. معنا درمانی روش اصلی درمانگری ویکتور فرانکل، است سه رکن معنادرمانی معناداری بهمثابه یک فلسفه زندگی معنایی بدون قید و شرط دارد که تحت هیچ شرایطی از بین نمیرود و بهبیاندیگر زندگی حتی در بدترین شرایط دارای معناست دومین پیشفرض بنیادین معناداری آزادی اراده است آزادی انسان آزادی از شرایط نیست.
بلکه آزادگی در ایستادگی و رویارویی با شرایطی است که ممکن است که برای او پیش بیاید. احساس میگوید معنا به سه روش میتوان کشف کرد انجام کاری، ارزشمند تجربه ارزش والا تحمل درد و رنج تحقیقات نشان میدهد که یک چنین نگرشی به زندگی موجب رشد تاب آور میشود بسیاری از افراد و معنویت و اعتقادات مذهبی را بهعنوان معنای زندگی در نظر میگیرند.
مطابق مفهوم این مفهوم رنج بردن یا تجارب آسیبزا معنادار می باشد. احساس معنا راهی متفاوت برای نگریستن به مشکلات و رنجهای اجتنابناپذیری که در زندگی اتفاق میافتد ارائه میکند. معنا دادن به زندگی عنصری برای باقی ماندن در شرایط ناگوار است. افرادی که در شرایط دشوار برای اهدافی با آغاز و پایان مشخص و دلیلی برای امیدواری بودن دارند. مسیری برای تابآوری خود میگشایند کرد. داشتن معنا یا هدف در زندگی ارتباط مثبتی با عوامل روانشناختی دارد و منجر به سازگاری سالمندان رضایت از زندگی حمایت اجتماعی و دلیل زنده ماندن در آنها میشود(جوکار و کمالی، ۱۳۹۴: ۵).
ادامه
این مفهوم بهعنوان یکی از پیامدهای آموزش ،مثبت،نگر، نشاندهنده میزانی از پیچیدگی است که بهوسیله فهم ارزش فعالیتها و تجربیات شخصی مشخص میشود. بر اساس نظریههای مختلف، دو بعد عمده از این مفهوم شامل وجود معنا و جستجوی معنا استخراجشده است. (رفرنس در فایل اصلی)
برخی از موضوعات مهم در جلسات این مفهوم عبارتاند از آزادی مسئولیت، مرگ و اشارات آن برای زندگی و جستجوی مستمر برای معنی در فرایند درمان درمانجو با مسائل غایی زندگی بهجای مشکلات فوری روبرو میشود. عملکرد درمانی این نیست که معنای ویژهشان در زندگی چه باید باشد بلکه باید آنها را در جهت کشف معنی برای خودشان تشویق کرد.
ادامه
درصورتیکه جرات تجربه رنج وجود داشته باشد میتوان در آن معنایی یافت. در این مفهوم درمانجو ترغیب میشود مسئولیت نحوهای را که اکنون تصمیم گرفته در دنیای خود باشد را بپذیرد دست به اقدام بزند و تصمیم بگیرد چگونه بهصورت متفاوتی باشد. در این رویکرد اعتقاد بر این است که چنانچه زندگی هدفمند و معنادار باشد هر رخدادی هرچند توانفرسا مانند فشارهای شدید و بیماریهای مرگآور نمیتواند انسان را مایوس و منزوی کند.
این مفهوم یک فرایند درمانی است. که به دنبال کسب توانایی برای رسیدن به خود واقعی گسترش دید. نسبت به خود و دنیای اطراف و روشن کردن چیزهایی است. که به زندگی حال و آیندهی فرد معنا میدهد. چهارچوب یک گروه فرصت مناسب را برای رویارو شدن. با موضوعات مورد ملاحظه در تمام طول زندگی ایجاد کرده و پاسخدهی مناسب را فراهم میآورد. احساس معنا ازجمله روشهای درمانی مؤثر است که در قالب کار گروهی امکانپذیر است.
این روش که در زمره رویکرد وجودی است. که ساختار مفهومی را برای کمک به مراجعین جهت چالش با یافتن معنی ایجاد می کند. در زندگیشان آماده کند معنا بخشی به بحرانها و حادثه آسیبزا. نقش مهمی را در مدلهای رشد و تکامل پس آسیبی دارد(ابرندابادی و همکاران، ۱۳۹۹: ۳).
احساس معنا
این مفهوم یک شاخه مجزا در مکتب رواندرمانی وجود گرا انسانگرا است. این مفهوم نوعی درمان فعلانه رهنمودی است که متوجه یاریرساندن به بیمار بهویژه در مراحل بحران زندگی است. این نوع درمان مفروض میگردد که زندگی معنای بیقید و شرط دارد. و این معنا را هر کس در هر جا و هر زمان میتواند بیابد و کشف کند. این مفهوم سعی میکند میدان دید فرد را وسعت دهد.
هدف این مفهوم توانا ساختن فرد بیمار برای غلبه بر مثلث غمانگیز زندگی می باشد. یعنی درد گناه و رنج است تا فرد بتواند به کشف معنای منحصربهفرد خود دست یابد. این رویکرد حدود اختیار و آزادیهای فرد را ترسیم میکند. و در شکستن چرخههای معیوب روان آزردگی مؤثر می باشد. این مفهوم در خصوص بسیاری از مسائل سلامت روان کاربرد دارد. این مکتب در مقایسه با روانکاوی روشی است. که کمتر به گذشته توجه داشته و به دروننگری هم ارج چندانی نمینهد در مقابل به ،آینده وظیفه مسئولیت. معنی و هدفی که شخص باید زندگی خود را صرف آن ،کند وجه بیشتری دارد.
ادامه
انسان حق انتخاب دارد و در برابر موقعیتهایی که قرار میگیرد. آزادی تصمیمگیری داشته و در برابر تصمیمهای خود مسئول است. به همین جهت وظیفه اصلی این مفهوم این است که به بیمار کمک کند. تا با توسل به اندیشهها و ذخایر پنهانش معنای وجودی خود را پیدا نماید. به دیگر سخن فرانکل معتقد بود وظیفه اصلی معنا درمانگر مشابه کار بیناییسنج است. کمک به افراد جهت بهتر دیدن یا به تشبیهی درستتر تیز کردن. دید روح برای تشخیص معنای زندگی میباشد(ربانی و همکاران، ۱۳۹۴: ۱۳۵).
این مفهوم یک فرایند درمانی می باشد که به دنبال کسب توانایی برای رسیدن به خود واقعی گسترش دید می باشد. نسبت به خود و دنیای اطراف و روش کردن چیزهایی است که به زندگی حال و به آیندهی فرد معنا میدهد. این رویکرد فرصتی فراهم میکند تا شخص نگرشها و رفتار خود را ضمن تعامل. با مردمان دیگری که دارای مشکلات و اختلالاتی همانند خود وی هستند وارسی کند.
ادامه
یکی دیگر از رویکردهای درمانی که در این پژوهش مورداستفاده قرار گرفت احساس معنا است. احساس معنا روشی از رویکرد وجودی است که زمینه فلسفی و نظری دارد این رویکرد درمانی با ماهیت وجودی و معنوی انسان سروکار دارد. آنچه در انسان مهم و باارزش بوده و وی را از حیوان متمایز میکند، بعد روحی و معنوی اوست. در این رویکرد درمانی انگیزه اصلی رفتار انسان اراده معطوف به خوشی نیست. معطوف به قدرت هم نیست، بلکه اراده و سائق نسبت به معنا است.
در این متغیر کوشش میشود که فرد در زندگی خود هدف. منظوری را جستجو کند به بیمار کمک میشود تا به عالیترین فعالیت حیاتی ممکن دسترسی پیدا کند. لازم است به بیمار کمک شود تا نهتنها به تجربه هستی بپردازد. و کوشش پیگیرانهای در به فعل رساندن ارزشهای خود نشان می دهد. او متعهد انجام کاری شود که مسئولیتی را بپذیرد و تکلیف معینی را عهدهدار شود. این رویکرد درمانی بر چهار علاقه مهم که ریشه در هستی یا وجود انسان دارد. یعنی، مرگ، آزادی تنهایی و بیمعنایی تأکید میکند(شریعت و همکاران، ۱۴۰۰: ۲۸۵).
اهمیت احساس معنا
احساس معنا یکی از جنبههای کلیدی زندگی انسان است که تأثیرات عمیقی بر سلامت روانی، کیفیت زندگی و رفتارهای فردی دارد. این احساس به افراد کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی، انگیزه و امید بیشتری داشته باشند. در این مقاله، اهمیت احساس معنا در زندگی انسانها مورد بررسی قرار میگیرد. احساس معنا به عنوان یک نیاز اساسی انسانی شناخته میشود. انسانها به طور طبیعی به دنبال درک و تفسیر تجربیات خود هستند و این درک به آنها کمک میکند تا با چالشهای زندگی بهتر کنار بیایند. تحقیقات نشان دادهاند که افرادی که احساس معنا در زندگی خود دارند، معمولاً از سلامت روانی بهتری برخوردارند و کمتر به افسردگی و اضطراب مبتلا میشوند. این احساس به افراد کمک میکند تا در شرایط سخت و دشوار، امید و انگیزه خود را حفظ کنند و به دنبال اهداف خود باشند(استیگیر، ۲۰۲۲: ۴۵).

احساس معنا همچنین میتواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند. افرادی که زندگی خود را معنادار میدانند، معمولاً از رضایت بیشتری از زندگی برخوردارند و به طور کلی احساس خوشحالی بیشتری دارند. این افراد به راحتی میتوانند با چالشها و مشکلات زندگی کنار بیایند و از تجربیات مثبت خود بهرهبرداری کنند. به عبارت دیگر، احساس معنا به عنوان یک عامل تسهیلکننده در بهبود کیفیت زندگی عمل میکند(فرانکل، ۲۰۲۲: ۶۷).
ادامه
علاوه بر این، احساس معنا میتواند به افزایش انگیزه و هدفمندی در زندگی کمک کند. افرادی که احساس میکنند زندگی آنها معنادار است، معمولاً اهداف واضحتری دارند و برای دستیابی به این اهداف تلاش بیشتری میکنند. این افراد به راحتی میتوانند بر موانع و چالشها غلبه کنند و به سمت موفقیت حرکت کنند به همین دلیل، احساس معنا به عنوان یک عامل کلیدی در دستیابی به اهداف و موفقیتهای فردی شناخته میشود.(ریف و سینگر، ۲۰۲۲: ۸۹)
احساس معنا همچنین میتواند به تقویت روابط اجتماعی کمک کند. افرادی که احساس معنا در زندگی خود دارند، معمولاً روابط بهتری با دیگران برقرار میکنند و از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند. این افراد به راحتی میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و از تجربیات مشترک بهرهبرداری کنند. روابط اجتماعی قوی به نوبه خود میتواند به افزایش احساس معنا و رضایت از زندگی کمک کند.(بومیستر و لیری، ۲۰۲۲: ۱۱۲).
ادامه
از سوی دیگر، احساس معنا میتواند به بهبود سلامت جسمی نیز کمک کند. تحقیقات نشان دادهاند که افرادی که احساس معنا در زندگی خود دارند، معمولاً از سلامت جسمی بهتری برخوردارند و کمتر به بیماریهای مزمن مبتلا میشوند. این افراد به دلیل داشتن انگیزه و هدفمندی بیشتر، به سبک زندگی سالمتری پایبند هستند و از رفتارهای پرخطر پرهیز میکنند. به عبارت دیگر، احساس معنا میتواند به عنوان یک عامل محافظتی در برابر بیماریها و مشکلات جسمی عمل کند.(هیل و توریانو، ۲۰۲۲: ۹۹)
احساس معنا همچنین میتواند به افزایش تابآوری و قدرت سازگاری افراد کمک کند. افرادی که احساس معنا در زندگی خود دارند، معمولاً بهتر میتوانند با فشارهای روانی و چالشهای زندگی کنار بیایند. این افراد به راحتی میتوانند از تجربیات منفی خود درس بگیرند و به جلو حرکت کنند. به همین دلیل، احساس معنا به عنوان یک عامل کلیدی در افزایش تابآوری و قدرت سازگاری شناخته میشود.(پارک، ۲۰۲۲: ۵۶)
ادامه
در نهایت، احساس معنا میتواند به توسعه فردی و رشد شخصی کمک کند. افرادی که احساس معنا در زندگی خود دارند، معمولاً به دنبال یادگیری و رشد هستند و از تجربیات خود بهرهبرداری میکنند. این افراد به راحتی میتوانند از چالشها و مشکلات به عنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد استفاده کنند. به عبارت دیگر، احساس معنا به عنوان یک عامل تسهیلکننده در فرآیند توسعه فردی و رشد شخصی عمل میکند.(ژیگل و همکاران، ۲۰۲۲: ۷۸)
به طور کلی، احساس معنا یکی از جنبههای کلیدی زندگی انسان است که تأثیرات عمیقی بر سلامت روانی، کیفیت زندگی، انگیزه، روابط اجتماعی و سلامت جسمی دارد. این احساس به افراد کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی، امید و انگیزه بیشتری داشته باشند و به سمت اهداف خود حرکت کنند. بنابراین، توجه به احساس معنا و تلاش برای ایجاد و تقویت آن در زندگی میتواند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
عوامل موثر بر احساس معنا
احساس معنا یکی از جنبههای کلیدی زندگی انسان است که تأثیرات عمیقی بر سلامت روانی، کیفیت زندگی و رفتارهای فردی دارد. این احساس به افراد کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی، انگیزه و امید بیشتری داشته باشند. عوامل مؤثر بر احساس معنا شامل چندین جنبه مهم است که در این مقاله به بررسی آنها پرداخته میشود. یکی از عوامل اصلی مؤثر بر احساس معنا، عوامل فردی است.
ویژگیهای شخصیتی، تجربیات زندگی و باورهای فردی میتوانند تأثیر زیادی بر احساس معنا داشته باشند. به عنوان مثال، افرادی که دارای شخصیتهای مثبت و خوشبین هستند، معمولاً احساس معنا بیشتری در زندگی خود تجربه میکنند. این افراد به راحتی میتوانند از تجربیات منفی به عنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد استفاده کنند. به همین دلیل، ویژگیهای فردی به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد و تقویت احساس معنا شناخته میشوند(استیگر، ۲۰۲۲: ۴۵)
ادامه
عوامل اجتماعی نیز نقش مهمی در احساس معنا ایفا میکنند. روابط اجتماعی و حمایتهای اجتماعی میتوانند به تقویت احساس معنا کمک کنند. افرادی که روابط قویتری با خانواده، دوستان و جامعه دارند، معمولاً احساس معنا بیشتری در زندگی خود تجربه میکنند. این روابط به افراد کمک میکند تا از تجربیات مشترک بهرهبرداری کنند و در مواجهه با چالشها حمایت اجتماعی بیشتری دریافت کنند؛ به عبارت دیگر، عوامل اجتماعی به عنوان یک عامل تسهیلکننده در بهبود کیفیت زندگی و احساس معنا عمل میکنند. (بامیستر و لیری ، ۲۰۲۲: ۱۱۲)
عوامل فرهنگی نیز تأثیر زیادی بر احساس معنا دارند. فرهنگها و جوامع مختلف ممکن است به افراد کمک کنند تا معنا را به شیوههای متفاوتی در زندگی خود تجربه کنند. به عنوان مثال، در برخی فرهنگها، ارزشهای خانوادگی و اجتماعی میتوانند به تقویت احساس معنا کمک کنند، در حالی که در فرهنگهای دیگر، تأکید بر فردگرایی و موفقیت شخصی ممکن است بیشتر مورد توجه قرار گیرد. به همین دلیل، عوامل فرهنگی به عنوان یک عامل کلیدی در درک و تفسیر تجربیات زندگی شناخته میشوند. (فرانکل، ۲۰۲۲: ۶۷)
ادامه
عوامل معنوی نیز میتوانند تأثیر زیادی بر احساس معنا داشته باشند. افرادی که به بعد معنوی زندگی خود توجه میکنند، معمولاً احساس معنا بیشتری در زندگی خود تجربه میکنند. این افراد به راحتی میتوانند از تجربیات معنوی و مذهبی خود بهرهبرداری کنند و این تجربیات را به عنوان یک منبع قوت در زندگی خود در نظر بگیرند. به عبارت دیگر، عوامل معنوی به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد و تقویت احساس معنا شناخته میشوند.(هیل و توریانو، ۲۰۲۲: ۹۹)
عوامل اقتصادی و شغلی نیز میتوانند تأثیر زیادی بر احساس معنا داشته باشند. افرادی که در شغلهای خود احساس رضایت و معنا میکنند، معمولاً از کیفیت زندگی بهتری برخوردارند. این افراد به راحتی میتوانند از تجربیات شغلی خود بهرهبرداری کنند و این تجربیات را به عنوان یک منبع قوت در زندگی خود در نظر بگیرند. به همین دلیل، عوامل اقتصادی و شغلی به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد و تقویت احساس معنا شناخته میشوند. (ریف و سینگر، ۲۰۲۲: ۸۹)
ادامه
عوامل محیطی نیز میتوانند تأثیر زیادی بر احساس معنا داشته باشند. محیط زندگی، شرایط اجتماعی و اقتصادی، و دسترسی به منابع و امکانات میتوانند بر احساس معنا تأثیر بگذارند. افرادی که در محیطهای حمایتی و مثبت زندگی میکنند، معمولاً احساس معنا بیشتری در زندگی خود تجربه میکنند. این افراد به راحتی میتوانند از تجربیات مثبت محیطی بهرهبرداری کنند و این تجربیات را به عنوان یک منبع قوت در زندگی خود در نظر بگیرند. به عبارت دیگر، عوامل محیطی به عنوان یک عامل تسهیلکننده در بهبود کیفیت زندگی و احساس معنا عمل میکنند(پارک، ۲۰۲۲: ۵۶).

عوامل روانشناختی نیز نقش مهمی در احساس معنا ایفا میکنند. افرادی که دارای مهارتهای روانشناختی قویتری هستند، معمولاً احساس معنا بیشتری در زندگی خود تجربه میکنند. این افراد به راحتی میتوانند از تجربیات منفی به عنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد استفاده کنند و به راحتی با چالشها و مشکلات کنار بیایند .به همین دلیل، عوامل روانشناختی به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد و تقویت احساس معنا شناخته میشوند. (ژلگل و همکاران، ۲۰۲۲: ۷۸)
ادامه
در نهایت، عوامل زیستی نیز میتوانند تأثیر زیادی بر احساس معنا داشته باشند. تحقیقات نشان دادهاند که عوامل ژنتیکی و بیوشیمیایی میتوانند بر احساس معنا تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، افرادی که دارای سطح بالاتری از هورمونهای خوشحالی مانند سروتونین هستند، معمولاً احساس معنا بیشتری در زندگی خود تجربه میکنند. به همین دلیل، عوامل زیستی به عنوان یک عامل کلیدی در درک و تفسیر تجربیات زندگی شناخته میشوند. (هیل و توریانو، ۲۰۲۲: ۹۹)
عوامل مؤثر بر احساس معنا شامل عوامل فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی، اقتصادی، شغلی، محیطی، روانشناختی و زیستی هستند. این عوامل به افراد کمک میکنند تا در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی، امید و انگیزه بیشتری داشته باشند و به سمت اهداف خود حرکت کنند. بنابراین، توجه به این عوامل و تلاش برای ایجاد و تقویت آنها در زندگی میتواند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
بخشی از منابع
ابرندابادی، سیده الهام ؛ ماهروزاده، طیبه ؛ ایمانی نایینی، محسن (۱۳۹۹). رویکرد ساحت تربیت هنری و زیباییشناختی، رویکرد موضوعمحور یا رویکرد دریافت احساس و معنا، پژوهش در برنامه ریزی درسی، شماره ۶۵، ص ۱-۱۱.
بابائیان، اختر ؛ بابائیان، ثریا ؛ بابائیان، کلثوم ؛ بابائیان، زهرا (۱۴۰۰). اثربخشی معنا درمانی بر احساس ارزشمندی و تابآوری زنان سالمند ساکن در خانه سالمندان شهر ایلام. پژوهش های مدیریت و علوم انسانی در ایران، همایش، دوره ۹، ص ۲۱۸۸-۲۲۰۳.
دولت یاری، صدیقه ؛ یوسفی، عماد ؛ خواجه پور، لیلا ؛ شیروانی، ابراهیم (۱۴۰۱). تعیین رابطه و سهم پیشبینیکنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس. از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام، خانواده پژوهی، شماره ۶۹، ص ۱۷۷-۱۹۹.
ادامه
صفارد نیا، مجید ؛ رمضانی شیرین، مرضیه ؛ سلگی، زهرا (۱۴۰۰). مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با معنادرمانی بر پریشانی روانشناختی و امید به زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه با پیگیری سه ماهه، فرهنگ و ارتقاء سلامت، شماره ۱۷، ص ۴۸۹-۴۹۶.
صوابی نیری، وحید ؛ قدرت، گلناز ؛ امرایی، کوروش ؛ رجنی، امیر علی (۱۳۹۹). تاثیر معنادرمانی بر اضطراب اجتماعی، روابط بینفردی افراد با ضایعه نخاعی، مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی، شماره ۴، ص ۲۱۷-۲۳۴.
کاظمیان مقدم، کبری (۱۳۹۹). اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سرسختی و بهزیستی روانشناختی در زنان دارای همسر وابسته به مواد، اعتیاد پژوهی، شماره ۵۸، ص ۲۹۱-۳۱۰.
نجفی، فرزانه ؛ منصوری خواجه لنگی، صدیقه (۱۴۰۰). اثربخشی معنادرمانی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر پایهی ششم شهرستان خانمیرزا، مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی (مرکز توسعه آموزشهای نوین ایران)، شماره ۲، ص ۲۸۳-۲۸۹.
Olstad, K., Sørensen, T., Lien, L., & Danbolt, L. J. (2023). Meaning in life in adolescents with developmental trauma: A qualitative study. Archive for the Psychology of Religion, ۰۰۸۴۶۷۲۴۲۲۱۱۵۰۰۲۷.
Napoli, A., De Maio, A., Alfieri, G., Gasperini, C., Scipione, R., Campanacci, L., … & Bazzocchi, A. (2023). Focused Ultrasound and External Beam Radiation Therapy for Painful Bone Metastases: A Phase II Clinical Trial. Radiology, ۲۱۱۸۵۷.
Bluck, S., Mroz, E. L., Wilkie, D. J., Emanuel, L., Handzo, G., Fitchett, G., … & Bylund, C. L. (2022). Quality of life for older cancer patients: Relation of psychospiritual distress to meaning-making during dignity therapy. American Journal of Hospice and Palliative Medicine®, ۳۹(۱), ۵۴-۶۱.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
 - همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
 - ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
 - در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
 
                     
                        خدمات مشاوره آنلاین | ادبیات تحقیق و مبانی نظری پژوهش