خدمات هوشمند |مطالعات ISI
خدمات هوشمند
خدمات هوشمند | تعداد صفحات: ۱۲.۵صفحه
مفهوم خدمات هوشمند
خدمات هوشمند به ظهور اینترنت باز می گردد. کلیه خدماتی را که در قالب اینترنت و برپایه اینترنت اشیا صورت می گیرد خدمات هوشمند می گویند. خدمات هوشمند با این واقعیت مشخص می شود که ارائه دهنده خدمات و مشتری برای ایجاد ارزش در تعامل هستند. این فرآیند ایجاد ارزش مشترک نامیده می شود. این رویکرد ارائه دهندگان خدمات را قادر می سازد تا به طور مداوم با نیازهای فردی مشتری و دائماً در حال تغییر سازگار شوند.
دیجیتالی شدن فزاینده و ظهور اینترنت اشیا باعث افزایش علاقه به خدمات هوشمند در سال های اخیر شده است. مشتریان و مدل های کسب و کار جدید از طریق خدمات هوشمند محقق می شوند. تعداد نشریاتی که بر خدمات هوشمند متمرکز شده اند در سال های اخیر به شدت افزایش یافته است. اگرچه این نشریات به بسیاری از پرسشهای پژوهشی مرتبط پاسخ دادهاند.
هیچیک هنوز دستور کار تحقیقاتی سیستماتیک و جامعی را برای خدمات هوشمند بیان نکردهاند. خدمات هوشمند به سازماندهی ساختار پیچیده یک محصول یا خدمات کمک می کند و آن را شفاف تر می کند. نحوه مشارکت دادن مشتریان برای برآورده کردن الزامات و ارائه خدمات هوشمند موفق در مراحل مختلف متفاوت است. ، مشتری به عنوان یک جزء ضروری از خدمات هوشمند موفق پذیرفته شده است(دریر و همکاران، ۲۰۱۹).
مفهوم خدمات هوشمند
خدمات هوشمند بین مشاغل و مصرف کنندگان از طریق سیستم های اطلاعاتی قدرتمند و دستگاه های متصل همه جا، جامعه شبکه ای امروزی را ایجاد می کند. پیشرفت های سریع در فناوری اطلاعات امکان طراحی سیستم های اطلاعاتی جدید برای ارایه خدمات هوشمند را فراهم می کند. خدمات هوشمند پیکربندی های کاملاً جدیدی از سیستم های خدماتی را امکان پذیر می کند.
به نوبه خود، خدمات هوشمند نیز اثر خود را در طراحی، پذیرش و استفاده از سیستم ها
ادامه
ظهور نوآوری در سیستمهای این متغیر یک گزینه مهم برای استفاده مداوم از این خدمات می باشد. در ساختارهای دیجیتالی و آنلاین این خدمات باید مرتبا به روز رسانی شود. این به روز رسانی نشان دهنده ظهو نوآوری در آن می باشد. تولد فناوریها، فرآیندها، استراتژیها و ارزشهای جدید از گزاره های مرتبط با خدمات هوشمند می باشد. شناسایی عوامل مختلف که نوآوری را در سیستم های خدمات هوشمند فعال می کنند در این زمینه مهم هستند.
تعاملات مبتنی بر فناوری میتواند باعث بهبود شرایط متبط با نوآوری های این مفهوم گردد. ظهور الگوهای نوآوری این گزینه ها را ارتقا می دهد. شناسایی و بسط مجدد نوآوریها می تواند گزینه های مرتبط با خدمات هوشمند را ارتقا دهد. فنآوری. روند؛ مدل کسب و کار و داده محور؛ اجتماعی و سازگار با محیط زیست از شاخصه های این مفهوم می باشد(ترویسی و همکاران، ۲۰۲۱).
ادامه
این مفهوم شایستگیهای فیزیکی و دیجیتالی را برای ارائه خدمات خودکار ارایه می دهد. سیستم های خدمات هوشمند ایجاد کننده ارزش اقتصادی هستند. متغیر خدمات دیجیتال ارائه شده معمولا به تولید و انتشار محصولات هوشمند منجر می شود. سرویس های هوشمند قادر به یادگیری، تطبیق و تصمیم گیری بر اساس داده های ارتباطی از طریق عملکردهای خودکنترلی هستند(فیشر و همکاران، ۲۰۲۰: ۱۳۱).
در حوزه این مفهوم، دستیارهای شخصی هوشمند (SPA) به یک رسانه محبوب برای ایجاد ارزش مشترک اقتصادی تبدیل شده است. ارائه دهندگان خدمات و کاربران دو بخش مهم برای هوشمندسازی خدمات می باشد. این ویژگی راههای کاملاً جدیدی را به کاربران برای دریافت خدمات ایجاد می کند. فرآیندهای خلق مشترک ارزش اقتصادی مهمترین بخش خدمات هوشمند است. خدمات هوشمند زمینه مناسبی است که می توان براساس آن ارایه خدمات به مشتریان را توسعه داد(نوت و همکاران، ۲۰۲۰: ۴۱۸).
ادامه
ظهور فناوری هوشمند در ارتباط با مشتریان توجه این صنعت را به خود جلب کرد. برخورد مشتریان با خدمات هوشمند نشان می دهد که کارکرد خدمات هوشمن نشان می دهد که چگونه سیستم های هوشمند بر تجربیات سفر، مشارکت گردشگری و رفتار مرتبط با سفر تأثیر می گذارد. این مفهوم در حال اثرگذاری بر سطح خدمات فعلی می باشد. این خدمات توانسته است مفاهیم مدیریتی را به خوبی درک نماید. خدمات هوشمند می تواند گزاره های مدیریتی را به خوبی پیاده سازی نماید(ون و همکاران، ۲۰۲۰).
با توجه به انبوهی از چالشهایی که مدیریت شهری با آن دست و پنجه نرم میکند، خدمات هوشمند یکی از راه حل های نوین برای حل این مشکلات است. این خدمات با استفاده از فناوری اطلاعات می تواند خطاهای انسانی را کاهش دهد. خدمات هوشمند براساس داده های در اختیار می تواند کیفیت زندگی شهروندان را افزایش دهد. همچنین سبب بهینه سازی وضعیت مدیریت شهری گردد. انعطاف پذیری، توانایی پاسخگویی در مقیاس وسیع و همچنین کم هزینه بودن از مزایای خدمات هوشمند در شهرها می باشد(ویرتز[۴] و همکاران، ۲۰۲۰: ۴۹۹).
ادامه
درک عمیقی از تجربه مشتری با این مفهوم در شرکت های دیجیتال ایجاد می شود. پاسخهای ادراکی مشتری به محیطهای خدمات هوشمند از گزاره های این نوع خدمات می باشد. اهداف، فعالیتها، بازیگران و مصنوعات از شاخصه های دیگر این مفهوم هستند. تجربه مشتری با خدمات هوشمند شامل مجموعهای چند بعدی از پاسخهای ادراکی است.
این پاسخ های ادارکی شامل ابعاد این مفهوم خاص (مانند قابلیت کنترل، دید، استقلال) است. عاد خدمات سنتی مبتنی بر فناوری (مانند سهولت استفاده، دسترسی) نیز در این زمینه مهم است. اهداف، فعالیتها، بازیگران و مصنوعات از عوامل زمینه ای ایجاد این خدمات به شمار می روند. عوامل زمینهای نشان میدهد که خدمات هوشمند تجربهای مستقلتر را امکانپذیر میسازد. این مفهوم می تواند به عنوان ابزاری در اختیار رهبری سازمان قرار گیرد(گونکالوس و همکاران، ۲۰۲۰).
به منظور مدیریت صحیح خدمات باید عوامل مختلفی از جمله دادههای مشتری فرایندها، تجزیه و تحلیل پیشرفته تعهدهای قراردادی تعامل نیروی انسانی با هماهنگی بالا و به صورت یکپارچه عمل کنند. استقرار توافق سطح خدمات میتواند به برقراری ارتباطات اثر بخش با کسب و کارها و مشتریان افزایش رضایتمندی مشتریان تعریف کردن انتظارهای تصریح شده و حتی تصریح نشده مشتریان و فراتر رفتن از انتظارهای مشتری منجر شود.
گزارشهای دقیق آماری به مدیران کمک میکند تا شاخصهای کلیدی عملکرد کسب و کار خود را در زمینه خدمات اندازه گیری کرده و اقدامات لازم را برای بهبود آن در سازمان تعریف کنند. هدف از هوشمندسازی سطح خدمات توافق شده این است که به کسب و کارها کمک کند تا کیفیت فعالیتهای آنان با انتظارها و تعهدهای ارائه شده به مشتریان مطابق باشد(مریدی و همکاران، ۱۴۰۰).
مبانی نظری خدمات هوشمند
هرتریچ و همکاران (۲۰۲۳) اثبات کردندکه به طور فزاینده ای با فناوری دیجیتال نیاز به استفاده از خدمات هوشمند دارد. شرکت های تولیدی بخشی از ارایه خدمات هوشمند شده اند. صنعت توسعه نرمافزار مهمترین بخش خدمات هوشمند می باشد. اکوسیستمهای دیجیتال عنصر مهمی برای این مفهوم به شمار می رود. اکوسیستمهای خدمات هوشمند بر اساس محصولات هوشمند تعریف می شوند. روند اکوسیستم های این خدمات نوظهور بخش مهمی از ارایه خدمات را شامل می شود. از ویژگی های خدمات هوشمند عبارتند از:
۱-جهان بینی مشترک.
۲-انعطاف پذیری و یکپارچگی ساختاری.
۳- معماری مشارکت.
ظهور اکوسیستم های خدمات هوشمند به عنوان نتیجه تخصصی شدن در هزینه های مشترک و ادغام هزینه های خاص می باشد. با دیجیتالی شدن فزاینده محصولات فیزیکی نیاز به این نوع خدمات افزایش یافته است. این توسعه، صنایع محصول محور را به چالش میکشد تا زنجیرههای ارزش خود را که بر روابط مشتری و تامینکننده متمرکز است به اکوسیستمهای خدمات هوشمند تغییر جهت دهند. گزینه های سازمانی خدمات هوشمند را حداقل به دو صورت تحت تاثیر قرار میدهد. این دو روش عبارتند از:
۱- فعال کردن صورتحساب دقیق.
۲- ارائه خدمات جامع و مبتنی بر نتیجه.
ادامه
بستپ و یلدریم (۲۰۲۲) اثبات کردند که به عنوان امیدی برای شهرهایی که به دلیل شهرنشینی سریع با چالشها و مسائل پایداری مواجه هستند. خدمات هوشمند برای شهرهای هوشمند یکی از الزامات به شمار می رود. این خدمات می تواند روال روزانه را کارآمدتر کند. این خدمات می تواند ارزش عمومی بیشتری ایجاد کند و پایداری شهری و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. یک مدل پذیرش خدمات می تواند بهترین گزینه های ارایه زندگی بهتر را شامل شود.
نوآوری شخصی، تأثیر اجتماعی، کیفیت خدمات از گزاره های مرتبط با بهبود خدمات هوشمند می باشد. اعتماد درکشده عوامل تعیینکننده مهم قصد استفاده از خدمات می باشد. پایداری شهری و کیفیت زندگی از گزاره های مرتبط با بهبود خدمات هوشمند می باشد. ارائه دهندگان خدمات به مدیران کمک می کند تا هوشمندسازی را به عنوان یک اهرم تسهیل وظیفه استفاده نمایند. موضوعات مرتبط با پایداری و کیفیت از مولفه های اصلی این نوع از خدمات می باشد. خدمات هوشمند به پایداری شهری منجر می شود. پایداری شهری دارای سه بعد اصلی است. این سه بعد عبارتند از:
۱-محیطی.
۲-اقتصادی.
۳- اجتماعی.
ادامه
فناوری معمولاً در ابتکارات ایجاد شده برای این متغیر مهمترین مولفه است. تجهیز یک شهر به فناوری برای هوشمندسازی آن کافی نیست. شرط لازم در این حالت ایجاد خدمات هوشمند می باشد. توسعه انتظارات کیفیت زندگی مصرف کنندگان مختلف از عناصر این متغیر می باشد. همچنین این متغیر باید بتواند مولفه های زیر را ارتقا دهد. این مولفه ها عبارتند از:
۱- تنوع حوزه های کاربردی.
۲- فراوانی از منابع داده و ذینفعان
۳- فناوری به سرعت در حال توسعه.
۴- ارزیابی شرایط زندگی شهری.
۵- تعامل بین مردم و محیط.
خدمات هوشمند
باتاینه و همکاران در سال ۲۰۲۱ در نظریه خود به بررسی رابطه تشکیل اداره راه و حمل و نقل و خدمات هوشمند سازی پرداختند. این محققین اثبات کردند که تشکیل اداره راه و حمل و نقل بر این مفهوم اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای تشکیل اداره راه و حمل و نقل میتوان سطح خدمات این مفهوم را تحت تأثیر قرارداد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیانشده تغییر کند، میتوان انتظار داشت که سطح خدمات هوشمند سازی نیز تغییر کند.
آنها در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای توسعه شهرهای هوشمند را با خدمات هوشمند سازی اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای توسعه شهرهای هوشمند میتوانند بر سطح خدمات هوشمند سازی اثرگذار باشند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای توسعه شهرهای هوشمند دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر خدمات هوشمند سازی نیز وجود دارد.
آنها در نظریه خود اثبات کردند که خدمات هوشمند سازی میتواند تحت تأثیر ارتقای زیرساخت ها قرار گیرد. به عبارتی خدمات هوشمند سازی معمولاً با تغییراتی که در متغیرهای ارتقای زیرساخت ها ایجاد میشود، تغییر میکند. پیشنهاد میشود برای تغییر در سطح خدمات هوشمند سازی ابتدا سطوح مرتبط با متغیرهای ارتقای زیرساخت ها را تغییر داد.
ادامه
آنها استدلال کردند که زمانی میتوان خدمات هوشمند سازی را بهبود داد که به متغیرهای نظارت بر اجرای پروژه توجه شود. زمانی یک سازمان به متغیرهای نظارت بر اجرای پروژه توجه میکند، معمولاً سطح این متغیر دچار تغییر میشود. اگر تغییرات ایجادشده در متغیرهای نظارت بر اجرای پروژه مثبت باشد معمولاً سطح این متغیر بهبود مییابد.
آنها در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که این متغیر از متغیرهای حاکمیت فناوری اطلاعات تأثیر میپذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیرهای حاکمیت فناوری اطلاعات میتواند در سطح این متغیر تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح این متغیر به نظر میرسد بهبودهایی در سطح متغیرهای حاکمیت فناوری اطلاعات میتواند مفید باشد.
آنها در نظریه خود یک رابطه معنیدار بین خدمات هوشمند سازی و متغیرهای بهبود استانداردهای زندگی یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیرهای بهبود استانداردهای زندگی دچار تغییر میشود، آنگاه میتوان انتظار داشت که سطح این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین متغیرهای بهبود استانداردهای زندگی میتوانند بهگونهای برنامهریزی شوند که در جهت تقویت این متغیر اقدام نمایند.
ادامه
آنها این استدلال را داشتند که تغییرات در سطح متغیرهای نحوه ادغام خدمات هوشمند میتوانست بر تغییر در سطح این متغیر اثرگذار باشد. به عبارتی زمانی که سطح متغیرهای نحوه ادغام خدمات هوشمند دچار بهبود شود، این انتظار وجود دارد که این متغیر نیز تغییر کند. درصورتیکه رابطه متغیرهای نحوه ادغام خدمات هوشمند با این متغیر همسو و همجهت باشد میتوان انتظار داشت که سطح این متغیر با بهبود سطح متغیرهای ارائهشده در تحقیق، بهبود یابد.
آنها اشاره کرد که این متغیر تحت تأثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار میگیرد. زمانی که سطح متغیرهای چارچوب حاکمیت فناوری اطلاعات در سازمان تغییر میکند، آنگاه سطح این متغیر نیز تغییر میکند. همچنین متغیرهای چارچوب حاکمیت فناوری اطلاعات اثرگذاری خود را بر روی این متغیر بر اساس همسو بودن یا ناهمسو بودن اعمال میکنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای چارچوب حاکمیت فناوری اطلاعات ارتباط همسویی را با این متغیر دارند، آنگاه میتوان گفت که تغییرات آنها سبب تغییرات مثبت در سطح این متغیر میشود.
آنها در مطالعه خود ارتباط متغیرهای داده های بزرگ و این متغیر را تحت آزمون قراردادند. آنها نشان دادند که این متغیر درنهایت تحت تغییرات متغیرهای داده های بزرگ میتواند تغییر نماید. این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق میتواند همجهت یا غیر همجهت باشد. زمانی که سطح متغیرهای داده های بزرگ در سازمان همجهت با این متغیر باشند، میتوان انتظار داشت که با افزایش سطح آنها سطح این متغیر نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آنها سطح این متغیر کاهش یابد.
ادامه
شبلی و همکاران ( ۲۰۲۱ ) متغیرهای کارایی هوش مصنوعی را در ارتباط با خدمات هوشمند سازی موردبررسی قراردادند. این محققین دریافتند که متغیرهای کارایی هوش مصنوعی معمولاً میتوانند بر سطح این متغیر اثرگذار باشند. به این صورت که با تغییر در سطح کارایی هوش مصنوعی میتوان انتظار داشت که سطح این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که این متغیر درنهایت با تأثیرپذیری از متغیرهای کارایی هوش مصنوعی میتواند تغییراتی را ایجاد نماید
آنها اثبات کردند که این متغیر با متغیرهای ساختار حاکمیتی برای نظارت بر برنامه هوش مصنوعی ارتباط دارد. این محققین اثبات کردند زمانی که متغیرهای ساختار حاکمیتی برای نظارت بر برنامه هوش مصنوعی دچار تغییر شوند، به دلیل ارتباط این متغیر آن را نیز دچار تغییر خواهند کرد. معمولاً اثرات متغیرهای ساختار حاکمیتی برای نظارت بر برنامه هوش مصنوعی بر این متغیر همجهت بوده و سبب تقویت این متغیر میشود.
آنها در بررسی اثر متغیرهای سازمانی در این متغیر دریافتند که معمولاً این متغیر میتواند تحت تأثیر متغیرهای مدیریت سطح میانی قرار گیرد. به صورتی که افزایش یا کاهش در سطح متغیرهای مدیریت سطح میانی معمولاً سبب تغییر در سطح این متغیر میشود. اگر این تغییرات همسو باشد با افزایش در مقدار متغیرهای اعلامشده معمولاً سطح این متغیر نیز افزایش مییابد. اگر ارتباط بین متغیرها ناهمسو باشد آنگاه با افزایش متغیرهای موردبررسی، سطح این متغیر کاهش خواهد یافت.
ادامه
آنها اثبات کرد که متغیرهای خدمات هوشمند بر این متغیر اثرگذار هستند. این محققین اثبات کردند که متغیرهای خدمات هوشمند میتوانند بر میزان این متغیر اثرگذار باشند. همچنین ارتباط این متغیر با متغیرهای خدمات هوشمند در سازمان ممکن است همسو و یا غیرهمسو باشد. این موضوع با توجه به نمونه آماری و ماهیت سازمانی که موردبررسی قرارگرفته است ممکن است متفاوت باشد. اما در کل این محققین استدلال کردند که با تغییر در سطح متغیرهای خدمات هوشمند میتوان شاهد تغییر در سطح این متغیر بود.
آنها این متغیر را در ارتباط با متغیرهای بهبود فناوری مورد آزمون قراردادند. استدلال آنها بر این بود این متغیر با متغیرهای بهبود فناوری در ارتباط است. یا به عبارتی این محققین استدلال کردند که متغیر سازمانی ممکن است تحت تأثیر متغیرهای بهبود فناوری قرار گیرد و با تغییر در سطح این متغیرها، سطح آن دچار تغییر شود.
آنها در مطالعه خود به اثبات رابطه بین این متغیر و متغیرهای کارایی ارائه خدمات هوشمند پرداخت. این محققین نشان دادند که در فرایند آزمون فرضیههای خود یک رابطه معنیدار بین این متغیر و متغیرهای کارایی ارائه خدمات هوشمند به وجود آمد. بهعبارتدیگر این محققین اثبات کردند که متغیرهای کارایی ارائه خدمات هوشمند با این متغیر در ارتباط است و یا بر آن تأثیر خواهد داشت.
ادامه
آنها اثبات کردند که این متغیر تحت تأثیر متغیرهای ارائه خدمات به شهروندان قرار میگیرد. به عبارتی متغیرهای ارائه خدمات به شهروندان میتوانند بر این متغیر اثرگذار باشند. این محققین پیشنهاد دادند که برای تغییر در سطح این متغیر بهتر است سطح متغیرهای ارائه خدمات به شهروندان دچار تغییر شود.
هینباچ و همکاران در سال ۲۰۲۱ اثبات کردند که متغیرهای استراتژیهای پلتفرم لجستیک میتوانند خدمات هوشمند سازی را تغییر دهند. زمانی که متغیرهای استراتژیهای پلتفرم لجستیک مورد آزمون این محققین قرار گرفتند، توانستند سبب تغییراتی در سطح این متغیر سازمان شوند. به عبارتی این محققین اثبات کردند که متغیرهای استراتژیهای پلتفرم لجستیک و این متغیر با یکدیگر مرتبط هستند.
آنها در نظریه خود اثبات کردند که این متغیر معمولاً میتواند توسط متغیرهای دسترسی عمیق مشتری موردبررسی قرار گیرد. در این مطالعه استدلال شد که تغییرات در سطح متغیرهای دسترسی عمیق مشتری معمولاً میتواند سبب تغییرات در سطح متغیر این متغیر شود.
ادامه
آنها نشان دادند که مشارکت استراتژیهای پلتفرم دیجیتال می تواند این متغیر را تغییر دهد. مشارکت استراتژیهای پلتفرم دیجیتال با توجه به نقش اصلی در اثرگذاری بر مشارکت استراتژیهای پلتفرم دیجیتال در این مطالعه به اثبات رسیده است. به عبارتی این مطالعه استناد می کند که مشارکت استراتژیهای پلتفرم دیجیتال می تواند به عنوان یک مولفه اثرگذار بر تغییر در سطح این متغیر عملی نماید. در این حالت این متغیر را متغیری تحت تاثیر استراتژیهای پلتفرم دیجیتال معرفی می کنند.
آنها استدلال کردند که زمانی میتوان این متغیر را بهبود داد که به متغیرهای قابلیت های خدمات تکمیلی توجه شود. زمانی یک سازمان به متغیرهای قابلیت های خدمات تکمیلی توجه میکند، معمولاً سطح این متغیر دچار تغییر میشود. اگر تغییرات ایجادشده در متغیرهای قابلیت های خدمات تکمیلی مثبت باشد معمولاً سطح این متغیر بهبود مییابد.
آنها در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که این متغیر از متغیرهای تحلیل مدلهای تجاری تأثیر میپذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیرهای تحلیل مدلهای تجاری میتواند در سطح این متغیر تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح این متغیر به نظر میرسد بهبودهایی در سطح متغیرهای تحلیل مدلهای تجاری میتواند مفید باشد.
ادامه
آنها در نظریه خود یک رابطه معنیدار بین این متغیر و متغیرهای خدمات لجستیک یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیرهای خدمات لجستیک دچار تغییر میشود، آنگاه میتوان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین متغیرهای خدمات لجستیک میتوانند بهگونهای برنامهریزی شوند که در جهت تقویت این متغیر اقدام نمایند.
آنها این استدلال را داشتند که تغییرات در سطح متغیرهای دانش در مورد فناوری های نوظهور میتوانست بر تغییر در سطح این متغیر اثرگذار باشد. به عبارتی زمانی که سطح متغیرهای دانش در مورد فناوری های نوظهور دچار بهبود شود، این انتظار وجود دارد که این متغیر نیز تغییر کند. درصورتیکه رابطه متغیرهای دانش در مورد فناوری های نوظهور با این متغیر همسو و همجهت باشد میتوان انتظار داشت که سطح این متغیر با بهبود سطح متغیرهای ارائهشده در تحقیق، بهبود یابد.
خدمات هوشمند
بخاری و سونگ هوان ( ۲۰۲۲ ) اشاره کرد که خدمات هوشمند سازی تحت تأثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار میگیرد. زمانی که سطح متغیرهای اینترنت اشیا در سازمان تغییر میکند، آنگاه سطح این متغیر نیز تغییر میکند. همچنین متغیرهای اینترنت اشیا اثرگذاری خود را بر روی این متغیر بر اساس همسو بودن یا ناهمسو بودن اعمال میکنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای اینترنت اشیا ارتباط همسویی را با این متغیر دارند، آنگاه میتوان گفت که تغییرات آنها سبب تغییرات مثبت در سطح این متغیر میشود.
آنها در مطالعه خود ارتباط متغیرهای ارائه خدمات هوشمند در شهرهای هوشمند و این متغیر را تحت آزمون قراردادند. آنها نشان دادند که این متغیر درنهایت تحت تغییرات متغیرهای ارائه این مفهوم در شهرهای هوشمند میتواند تغییر نماید. این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق میتواند همجهت یا غیر همجهت باشد. زمانی که سطح متغیرهای ارائه خدمات هوشمند در شهرهای هوشمند در سازمان همجهت با این متغیر باشند، میتوان انتظار داشت که با افزایش سطح آنها سطح این متغیر نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آنها سطح این متغیر کاهش یابد.
خدمات هوشمند
آنها متغیرهای اجرای سیاست های پویا را در ارتباط با این متغیر موردبررسی قراردادند. این محققین دریافتند که متغیرهای اجرای سیاست های پویا معمولاً میتوانند بر سطح این متغیر اثرگذار باشند. به این صورت که با تغییر در سطح اجرای سیاست های پویا میتوان انتظار داشت که سطح این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که این متغیر درنهایت با تأثیرپذیری از متغیرهای اجرای سیاست های پویا میتواند تغییراتی را ایجاد نماید
آنها اثبات کردند که این متغیر با متغیرهای آموزش، مدیریت زیرساخت ها ارتباط دارد. این محققین اثبات کردند زمانی که متغیرهای آموزش، مدیریت زیرساخت ها دچار تغییر شوند، به دلیل ارتباط با این متغیر آن را نیز دچار تغییر خواهند کرد. معمولاً اثرات متغیرهای آموزش، مدیریت زیرساخت ها بر این متغیر همجهت بوده و سبب تقویت این متغیر میشود.
آنها در بررسی اثر متغیرهای سازمانی در این متغیر دریافتند که معمولاً این متغیر میتواند تحت تأثیر متغیرهای اداره مراقبت های بهداشتی قرار گیرد. به صورتی که افزایش یا کاهش در سطح متغیرهای اداره مراقبت های بهداشتی معمولاً سبب تغییر در سطح این متغیر میشود. اگر این تغییرات همسو باشد با افزایش در مقدار متغیرهای اعلامشده معمولاً سطح این متغیر نیز افزایش مییابد. اگر ارتباط بین متغیرها ناهمسو باشد آنگاه با افزایش متغیرهای موردبررسی، سطح این متغیر کاهش خواهد یافت.
خدمات هوشمند
آنها اثبات کرد که متغیرهای مدیریت شهر هوشمند بر این متغیر اثرگذار هستند. این محققین اثبات کردند که متغیرهای مدیریت شهر هوشمند میتوانند بر میزان این متغیر اثرگذار باشند. همچنین ارتباط متغیر این متغیر با متغیرهای مدیریت شهر هوشمند در سازمان ممکن است همسو و یا غیرهمسو باشد. این موضوع با توجه به نمونه آماری و ماهیت سازمانی که موردبررسی قرارگرفته است ممکن است متفاوت باشد. اما در کل این محققین استدلال کردند که با تغییر در سطح متغیرهای مدیریت شهر هوشمند میتوان شاهد تغییر در سطح متغیر این متغیر بود.
آنها این متغیر را در ارتباط با متغیرهای خدمات هوشمند مورد آزمون قراردادند. استدلال آنها بر این بود این متغیر با متغیرهای خدمات هوشمند در ارتباط است. یا به عبارتی این محققین استدلال کردند که متغیر سازمانی ممکن است تحت تأثیر متغیرهای خدمات هوشمند قرار گیرد و با تغییر در سطح این متغیرها، سطح آن دچار تغییر شود. آنها در مطالعه خود به اثبات رابطه بین این متغیر و متغیرهای هوش مصنوعی پرداخت. این محققین اثبات کردند که متغیرهای هوش مصنوعی با این متغیر در ارتباط است و یا بر آن تأثیر خواهد داشت.
خدمات هوشمند
اوئلسنر در سال ۲۰۲۱ اثبات کردند که خدمات هوشمند سازی تحت تأثیر متغیرهای مدل های کسب و کار جدید قرار میگیرد. به عبارتی متغیرهای مدل های کسب و کار جدید میتوانند بر این متغیر اثرگذار باشند. این محققین پیشنهاد دادند که برای تغییر در سطح این متغیر بهتر است سطح متغیرهای مدل های کسب و کار جدید دچار تغییر شود.
آنها اثبات کردند که متغیرهای تکامل کسب و کار خدمات میتوانند این متغیر را تغییر دهند. زمانی که متغیرهای تکامل کسب و کار خدمات مورد آزمون این محققین قرار گرفتند، توانستند سبب تغییراتی در سطح این متغیر سازمان شوند. به عبارتی این محققین اثبات کردند که متغیرهای تکامل کسب و کار خدمات و این متغیر با یکدیگر مرتبط هستند.
آنها در نظریه خود اثبات کردند که این متغیر معمولاً میتواند توسط متغیرهای اثرات شبکه در محل کار موردبررسی قرار گیرد. در این مطالعه استدلال شد که تغییرات در سطح متغیرهای اثرات شبکه در محل کار معمولاً میتواند سبب تغییرات در سطح متغیر این متغیر شود.
آنها نشان دادند که مدل تجاری اشتراک موفق می تواند این متغیر را تغییر دهد. به عبارتی این مطالعه استناد می کند که مدل تجاری اشتراک موفق می تواند به عنوان یک مولفه اثرگذار بر تغییر در سطح این متغیر عملی نماید. در این حالت این متغیر را متغیری تحت تاثیر مدل تجاری اشتراک موفق معرفی می کنند.
منابع
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.