مدیریت استراتژیک | مبانی نظری و ادبیات تحقیق
مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک — تعداد صفحات: ۱۲ صفحه
این مفهوم روشی منطقی عینی و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات بزرگ در یک سازمان است. در این مدیریت سعی میشود اطلاعات کمی و کیفی به گونهای تنظیم گردند که بتوان تحت شرایط نامطمئن تصمیماتی اثربخش اتخاذ کرد. فرویند مدیریت استراتژیک بر اساس این باور قرار دارد که سازمانها ناگزیرند بهطور دائم بر رویدادهای داخلی و خارجی و روندها نظارت کنند تا بتواند در زمان مناسب و برحسب ضرورت خود را با تغییرات وفق دهند(عرب، ۱۳۹۹: ۲).
ادامه
این مفهوم به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند برای شکل دادن به آینده خود بهصورت انفعالی عمل نکند این شیوه مدیریت باعث میشود که و سازمان دارای ابتکار عمل شود و فعالیتهایش را به گونهای درآورد که به بهترین شکل سرنوشت خود را تحت کنترل درآورد در این گونه سازمانها همواره به آینده توجه میشود و افراد به تفکر و آیندهنگری وادار میشوند.
همچنین این سازمانها به عملکرد و رشد بلندمدت، توجه ویژه میکنند چرا که دلیل اصلی بقاء سازمان در عرصه رقابت فراگیر است. بهطورکلی دلایل متعددی برای بهکارگیری این مفهوم در سازمانها وجود دارد که ازجمله میتوان به دستیابی به نگرش عملی و فعال برای آینده تشخیص و کسب مزیت رقابتی، سرعت بخشیدن بر اجرای استراتژیهای سازمان تسهیل رفع موانع اجرای روشهای مدیریت تقویت مدیران میانی سازمان فراهم ساختن ابزار موردنیاز در جهت برخورد منطقی با فشارها و نگرانیهای تغییر نهادینه شدن رهبریت اقتضایی در سازمان تقویت تفکر و تصمیمات مشارکتی در سازمان کاهش تعارض سنتی و تقویت سازمان و اتخاذ تصمیمهای آگاهانه در بودجه استراتژیک اشاره نمود. سازمانهایی که مدیریت استراتژیک را بکار گرفتهاند نسبت به سازمانهایی که تمرکز آنها صرفاً بر فنآوریها و یا زیرساختهاست به مراتب عملکرد بهتری داشتهاند و موفقتر بودهاند (رحیمی و همکاران، ۱۳۹۹: ۴۸).
کرو چنکو ماریا ۱۹۸۷ بیان میکند که این مفهوم فعالیتهای مدیریتی سونتی را همانند بوده، برنامهریزی نظارت بازاریابی گزارش دهی و کنترل را جایگزین نمیکند آن را با یک مفهوم گستردهتر با هم یکپارچه کرده و محیط بیرونی و ظرفیتهای درونی سازمان هدف کلی سازمان و جهتگیریها در نظر میگیرد (عرب، ۱۳۹۹: ۲).
ادامه
بر اساس مرور تاریخچه تکامل دانش مدیریت استراتژیک طی پنج دهه اخیر این دانش بیش از آنکه برگرفته از تحولات نظری باشد از چالشها و نیازهای عملی و واقعی کسبوکار نشأت گرفته است. سیر تکامل دانش مدیریت استراتژیک نشان میدهد پژوهشهای این حوزه، از مفاهیم ساده مانند ارائه راهنمای عمل برای مدیران به سمت مفاهیم پیچیده و انتزاعی سوق یافته است.
در دهۀ شصت، میلادی پژوهشهای این حوزه بر ویژگیهای اساسی سازمان تمرکز داشتند. در دهه هفتاد میلادی مدیریت پرتفوی کسبوکار و محیط خارجی در کانون توجه قرار گرفت در دهه هشتاد میلادی تمرکز به سمت ساختار صنعت و محیط خارجی و با گسترش رقابتهای جهانی به سمت استراتژیهای جهانی سوق پیدا کرد (نعمتی اقدم ابرغان، ۱۴۰۰: ۲۲۴).
مدیریت استراتژیک منابع انسانی مبتنی بر سه پیشفرض اساسی است: اول، سرمایه انسانی منبع استراتژیک مزیت رقابتی است، دوم این کارکنان هستند که طرحهای استراتژیک را به اجرا درمیآورند و سوم اینکه برای تعیین مقصد سازمان و نحوه رسیدن به آن بایستی رویکردی سیستماتیک در پیش گرفته شود. نکته مهم اینکه سیستمهای منابع انسانی میتوانند به حدی استراتژیک باشند که منجر به ایجاد فعالیتهایی شوند که اهداف فردی را با اهداف استراتژیک سازمانی همراستا سازند (یزدانشناس و مدنی، ۱۳۹۹: ۱۰۶).
ادامه
در دهه نود میلادی حوزه مدیریت استراتژیک با تغییر اساسی مواجه شد و تمرکز مطالعات در این حوزه از ساختار صنعت و محیط خارجی به سمت منابع و محیط داخلی سازمان تغییر مسیر داد و تمرکز پژوهشهای این حوزه به سمت گسترۀ منابع و محیط داخلی سازمان به پیچیدگیهای روزافزون تغییر یافت.
از اواسط دهه نود و در دهه نخست قرن بیستویک میلادی مدلهای کسبوکار جدید مبتنی بر اینترنت و نرمافزار برای کسب مزیت رقابتی در کسبوکارهایی ارائه شد که پیش از آن وجود نداشتند و این گویای تغییر اساسی در ارتباط با ماهیت استراتژی است. در قرن بیستویک مدلهای کسبوکار نوآورانه مزیتهای رقابتی موقتی همکاری و یکپارچهسازی، حاکمیت شرکتی مسئولیت اجتماعی در کانون توجه قرار گرفت (نعمتی اقدم ابرغان، ۱۴۰۰: ۲۲۴).
بهعبارتدیگر رویکرد استراتژیک در مدیریت منابع انسانی به مفهوم بهکارگیری فنون و روشهای نوینی است که سازمان بتواند با اتکا به آنها در برابر محیط ناپایدار واکنش مناسب نشان داده و منابع انسانی را در جهت کسب مزیت کند مدیریت استراتژیک منابع انسانی به رقابتی بسیج روابط بین مدیریت منابع انسانی و مدیریت استراتژیک در شرکت میپردازد و هم به نیازهای سرمایهای انسانی و هم به توسعه قابلیتهای فرآیندی و توانایی انجام امور به طرز کارآمد توجه دارد درمجموع مدیریت استراتژیک منابع انسانی به هر مسئله انسانی عمده توجه دارد که یا بر طرح استراتژیک سازمان تأثیر میگذارد و یا از آن تأثیر میپذیرد (یزدانشناس و مدنی، ۱۳۹۹: ۱۰۶).
مدیریت استراتژیک
منابع انسانی، بهویژه در مشاغل تخصصی به عنوان نیروی محرکهی طرحهای استراتژیک سازمان محسوب میشوند که مدیریت آن نیازمند رویکردی استراتژیک میباشد. هدف مدیریت استراتژیک منابع انسانی خلق قابلیت استراتژیک از طریق کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه برای تلاش در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است. پسنیازهای فردی و گروهی سازمان از طریق طراحی و اجرای برنامههای منسجم و عملی منابع انسانی تأمین میشود (السادات رباطی، ۱۳۹۸: ۶۵).
مدیریت استراتژیک یک فرایند فعال دستیابی به سازگاری درازمدت در برنامهریزی گردشگری است. این مدیریت نشاندهنده سودآورترین مسیر برای اجرای اولویتهای اهداف توسعه در گردشگری تعیینشده توسط اقتصاد ملی است که توسعه گردشگری را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بهعبارتدیگر، یکی از ویژگیهای مدیریت استراتژیک ترویج بهرهوری سازمانی در تمام نهادهای درگیر در صنعت گردشگری است. عمدتاً تأیید بهرهوری به این صورت که آیا نهادهای مسئول در توسعه صنعت گردشگری همهچیز را بهدرستی انجام دادهاند تحقق مییابد زیرا بهرهوری از طریق روابط میان همه شرکتکنندگان در توسعه صنعت گردشگری تعیینشده است (ملکی و امیری فهلیانی، ۱۳۹۸: ۶۷۳).
مدیریت استراتژیک
ازآنجاییکه مدیریت استراتژیک به مسائل فراگیر و کلان سازمان میپردازد، میتوان گفت: این مدیریت به تغییرات در ساختار سازمانی، فرهنگسازمانی اثربخشی سازمانی، توسعه قابلیتهای متمایز و مدیریت تغییر مربوط میشود. از سوی دیگر، هم به نیازهای سرمایه انسانی و هم به توسعه قابلیتهای فرایند منابع انسانی مدیریت استراتژیک به مسائل عمده انسانی میپردازد که یا برای طرح استراتژیک سازمان تأثیر میگذارد و یا از آن تأثیر میپذیرد.
هدف اساسی مدیریت استراتژیک خلق و ایجاد قابلیت استراتژیک از طریق تضمین و اطمینان از این نکته است که سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه برای تلاش در راستای حصول به مزیت رقابتی پایدار برخوردار است (السادات رباطی، ۱۳۹۸: ۶۵).
هدفش ایجاد حس هدفمند و جهتدار بودن در محیطهای اغلب پرتلاطم است تا بدینوسیله نیازهای تجاری سازمان و نیازهای فردی و گروهی کارکنانش از طریق طراحی و اجرای برنامهها و سیاستهای منسجم و عملی منابع انسانی تأمین شود. یک تصمیم در حوزه منابع انسانی، زمانی استراتژیک تلقی میشود که مدیران را در شرایط تغییرات سریع در تأمین منابع انسانی موردنیاز جهت تحقق اهداف سازمان یاری نماید (السادات رباطی، ۱۳۹۸: ۶۵).
ادامه
مدیریت استراتژیک مجموعهای از تصمیمات و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلندمدت یک سازمان را تعیین میکند. در این مدیریت تحلیل محیط درونی و بیرونی تنظیم استراتژی برنامهریزی استراتژیک اجرای استراتژی و کنترل و ارزشیابی استراتژی انجام میشود بنابراین این مدیریت موضوعاتی چون برنامهریزی بلندمدت و استراتژیهای اصلی را دربرمیگیرد. بهطورکلی میتوان فرایند مدیریت استراتژیک را در سه مرحله زیر خلاصه کرد (غفاری و خطابی، ۱۴۰۱: ۲۰):
۱ تنظیم استراتژی: با توجه به تحلیل وضعیت (SWOT) سازمان و شناسایی نقاط قوت و ضعف تهدیدها و فرصتها استراتژیهای کاربردی شناخته میشوند سازمان باید مزیتهای رقابتی را درک و استراتژی مناسب را انتخاب نماید.
۲- اجرای استراتژی: اگر اجرای استراتژی موفق نباشد. ممکن است دلیل آن عدم درک صحیح توسط مدیران عملیاتی باشد. و یا چون ندانند چرا استراتژی انتخاب شده در برابر آن مقاومت کنند.
۳- کنترل و ارزشیابی استراتژی: استراتژی در اجرا باید بهطور مستمر مورد پایش و نظارت قرار گیرد و اصلاحات لازم در صورت نیاز در استراتژی انجام گیرد کنترل شامل مراحل زیر است:
الف) تعریف ابعاد یا شاخصهایی که باید اندازهگیری شوند.
ب) اندازهگیری عملکرد.
مدیریت استراتژیک
یکی از وظایف مدیریت استراتژیک منابع انسانی در سازمانها، بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای کارکنان است. میزان بهرهمندی سازمانها از این پتانسیل، منوط به همراهی منابع انسانی در تبعیت از هنجارها چارچوبها، قوانین ارزشهای سازمانی احترام و استحکام ارتباط متقابل. بین افراد و گروههای سازمانی بستگی دارد این مسئله میتواند به حفاظت سازمان در بحرانهای مختلف جلوگیری نماید. این قبیل مسائل در سازمانهای آموزشی با توجه به مأموریت ذاتیشان در آموزش، پژوهش و ارائه خدمات، اهمیتی مضاعف مییابند. دانشگاهها و آموزش عالی با برخورداری از مجموعه منابع انسانی توانمند و کاردان. در سراسر کشور جزء بزرگترین سازمانهای آموزشی کشور هستند (محمدی و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۳۸).
مفهوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر نقش مهم مدیریت منابع انسانی استوار است. که بر ماهیت استراتژیک منابع انسانی و بر یکپارچه شدن استراتژی منابع انسانی با استراتژی سازمان تأکید میکند. شولر مدیریت استراتژیک منابع انسانی را چنین توصیف کرده است. تمامی فعالیتهای مؤثر بر رفتار افراد در برانگیختن آنها به طراحی و اجرای نیازهای استراتژیک سازمان. رایت و مک ماهان نیز مدیریت استراتژیک منابع انسانی را الگوی تخصیص برنامهریزیشده منابع انسانی.
طرحهای سازمان که به مسائلی مانند، اشتغال، کارمندیابی، آموزش پاداش و مدیریت عملکرد کارکنان مربوط میشوند. درواقع مدیریت استراتژیک منابع انسانی بهطورکلی به روابط میان مدیریت منابع انسانی و مدیریت استراتژیک سازمان میپردازد (رخشانی و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۴۸).
مدیریت استراتژیک
ازاینرو توسعه صحیح و کارآمد مدیریت راهبردی منابع انسانی در دانشگاهها و سازمانهای آموزشی از ضرورتها و اولویتهاست. در مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ما به دنبال تأمین نیروی انسانی موردنیاز سازمان.، پرورش و بهسازی آنها، حفظ و نگهداری و بهکارگیری بجا و مؤثر این منبع استراتژیک میباشیم. مدیریت استراتژیک منابع انسانی با یک رویکرد جامع باعث انسجام درونی بین فعالیتهای خود و انسجام بیرونی بین استراتژیهای سازمانی و استراتژیهای منابع انسانی میشود.
همچنین، از آنجا که آموزش عالی یکی از سازمانهایی است. که نیروی انسانی را مهمترین عامل تأثیرگذار بر کیفیت خدمات خود میپندارند. و نیز در راستای مسئولیت اجتماعی خویش تا حد زیادی حصول اطمینان میکند. که سیاستها و برنامههای منابع انسانی با راهبردهای رقابتی همراستا بوده. و در جهت تعامل و تقویت اهداف سازمان است. در این خصوص مطالعات و پژوهشهای متنوعی انجام شده است. با این همه پژوهشهایی که در این حوزه تهیه و تدوینشده است (محمدی و همکاران، ۱۴۰۱: ۱۳۸).
این مفهوم تصمیمات و فعالیتهای یکپارچه در جهت توسعه استراتژیهای مؤثر اجرا و کنترل نتایج آنهاست.؛ بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیتهای مربوط به بررسی ارزشیابی و انتخاب استراتژیها اتخاذ هرگونه تدابیر درون و بیرون سازمانی. برای اجرای این استراتژیها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد (فقیه عبدالهی و افسری، ۱۴۰۰: ۲).
مدیریت استراتژیک
این مفهوم برای اولین بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. به گفته مینتزبرگه (۱۹۹۴)، این مفهوم شامل تفکر استراتژیک است که مبتنی بر شهود و ایجاد فضایی باز برای ارائه ایدههای جدید است. این مفهوم مدیریت کل سازمان را در برمیگیرد تا آینده مطلوبی برای سازمان تدوین کرده و به ارمغان آورد. نتیجه عملکرد یک سازمان این است که چگونه سازمان چالشهای اجرای شیوههای مدیریت استراتژیک را با موفقیت گذرانده است. این مفهوم مستلزم توانایی مدیر در نظارت و تفسیر واقعیت محیطهای داخلی و خارجی سازمان است.؛ تا از آنها در توسعه وضعیت استراتژیک شرکت از طریق بیان ارزشها چشمانداز. مأموریت و اهداف استراتژیک استفاده کند (احمدی و همکاران، ۱۴۰۰: ۵۶).
با نگاهی دقیق به مفهوم این متغیر میتوان بهضرورت. استفاده از آن پی برد با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است. و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی لزوم بهکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر. جامعنگر و اقتضایی راهحل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است
پایههای مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است. که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها عرضهکنندگان مواد اولیه توزیعکنندگان دولتها بستانکاران سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد. و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند. از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود (فقیه عبدالهی و افسری، ۱۴۰۰: ۲).
منابع
منابع در فایل خریداری شده
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.