مفهوم ساختار سازمانی |مطالعات ISI و علمی و پژوهشی


در حال بارگذاری
تاریخ انتشار
۲۸ شهریور ۱۳۹۹
نوع فایل
ورد قابل ویرایش
حجم فایل
تعداد صفحات
28 صفحه
تعداد بازدید
1629 بازدید
۳۳,۰۰۰ تومان

مفهوم ساختار سازمانی

مفهوم ساختار سازمانی | تعداد صفحات : ۲۲ ،تاریخ به روز رسانی ۱۴۰۱/۰۲/۱۵

ساختار سازمانی

این مولفه چهارچوب روابط حاکم بر مشاغل و فرایندهای عملیاتی سازمان است. ساختار صرفاً یک سازوکار هماهنگی نیست(طاهری و همکاران، ۱۳۹۷). ساختار سازمانی یک مفهوم مدیریتی برای ایجاد انعطاف‌پذیری و بهبود مسیر سازمان است(اندرسون، ۲۰۱۹). همچنین ساختار سازمانی یک ابزار مدیریتی است(داورپناه و همکاران، ۱۳۹۷).

ساختار سازمانی عنصر پیشبرنده بهره وری در سازمان می باشد. همچنین ساختار سازمانی سبب بهبود مدل های کارآفرینی شده است. این مفهوم به معنی شکل رسمی ارتباطات در یک سازمان در بین افراد و در بین گروه ها می باشد. این مفهوم به ایجاد تخصص در سازمان ایجاد می شود و وظایف و قوانین سازمان در خصوص آن شکل می گیرد.

در سازمان ها معمولا روابط عمودی و موازی شکل می گیرد. نفوذ در این سازمان ها بر مبنای اختیارات حاصل از پست سازمانی می باشد. این مفهوم براساس مهارت و دانش شکل می گیرد و مسئولیت در رده های مرتبط با سازمان حرف نخستین را می زند. رشد یک سازمان براساس مهارت و دانش در نهایت به بهبود ساختار سازمانی منجر می شود. سازمان ها در این حالت پویاتر می باشند و انعطاف پذیری بیشتری دارند. زمانی این روند در سازمان شکل می گیرد روندهای اداری منظم تر می شود(موسوی راد و همکاران، ۱۳۹۲).

این موضوع معمولاً رویکرد جامعی در بخش مدیریت را طلب می‌کند. رهبران سازمان برای بهبود روند سازمانی نیاز به ایجاد ساختار مستحکم دارند. ساختار سازمانی یک زنجیره بین مؤلفه‌های بهبود سازمان ایجاد می‌کند. یک ساختار سازمانی مستحکم سبب بهبود فرهنگ‌سازمانی می‌شود. بهبود ساختار سازمانی میزان فساد را کاهش می‌دهد. این مفهوم درنهایت سبب بهبود عملکرد مدیران می‌شود. هر چه سازمان ساختار منظم‌تری داشته باشد، آنگاه تخلفات کمتری در آن صورت می‌گیرد.(نکوو و پینتو، ۲۰۱۹).

یک الگوی تعاملی

ساختار سازمانی از طریق طراحی الگوهای تعاملی، زمینه کنترل اعمال افراد را فراهم می‌نماید. همچنین ساختار سازمانی تحت کنترل رفتارهای کارکنان تغییر می‌کند. ازآنجاکه قدرت منبع پیش­بینی و کنترل رفتارهای دیگران هست(نجاری و همکاران، ۱۳۹۷). این مفهوم به‌عنوان کالبد اصلی سازمان محسوب می‌شود.

این عنصر نقشی اثرگذار در ایجاد بستری مناسب برای رفتار کارکنان دارد. ساختار سازمان تعدیل‌کننده روابط بین افراد و عملکرد در محل کار است. این مفهوم چارچوبی را فراهم می‌کند که از طریق آن تصمیمات در بین افرادی که دارای درجات متنوعی از اختیارات سازمانی هستند. ردوبدل شود(کریمی و همکاران، ۱۳۹۸).

در تعریف، این ساختار به مجموعه روابط بین عناصر یک سیستم در سازمان گفته می‌شود. یکی از مشخصه‌های ساختار سازمانی این است که می‌توان آن را با نمودار سازمانی رسم کرد. این ساختار از منظر پیچیدگی، رسمیت و تمرکز، تبیین‌کننده میزان انطباق‌پذیری با تغییرات محیطی تنظیم می‌شود.

سازمان‌ها در این حالت ساختارهایی را به وجود می‌آورند تا انجام کار را هماهنگ و کنترل نمایند(غفاری، ۱۳۹۸). طراحی مناسب ساختار سازمانی، درنهایت منجر به بهبود انتقال دانش در ساختار سازمان می‌شود. این موضوع مورد تائید الکسیو و همکاران (۲۰۱۹) مورد تائید قرار گرفت.

مفهوم ساختار سازمانی به عنوان یک عملکرد فردی

ساختار سازمانی بر آن است که عملکرد فردی یا واحدهای درون یک سازمان را منطقی کند. عناصر ساختاری اغلب نتیجه ناخواسته‌ای در جهت محدود کردن همکاری و تسهیم دانش در درون مرزهای سازمان داشته‌اند. به‌عنوان‌مثال تقسیم‌بندی‌های ساختاری در قالب واحدها می‌تواند احتکار دانش را ترویج و تشویق کند. بنابراین، این موضوع حائز اهمیت است که ساختارهای سازمانی برای انعطاف‌پذیری طراحی گردند(اوجاقی، ۱۳۹۸).

این مفهوم معمولاً تحت تأثیر اهداف و استراتژی، محیط، فنّاوری در یک سازمان قرار می‌گیرد. همچنین و اندازه سازمان قرار می‌گیرد(غفاری، ۱۳۹۸).مفهوم ساختار سازمانی در مطالعات مدیریت موردتوجه هست. این مفهوم به الگوهای تعاملی در بین کارکنان و همچنین سلسله‌مراتب سازمانی بازمی‌گردد.

ویژگی تعریف ساختار سازمانی این است که در تمام انواع سازمان‌دهی، صرف‌نظر از بزرگی و کوچکی سازمان، ساختار سازمانی جهت تسهیل انجام کارها، اتخاذ تصمیمات و طراحی به کار گرفته می‌شود و ضامن اجرای صحیح و به‌موقع کارها خواهد بود. ساختار سازمانی هنگامی‌که به‌درستی طراحی‌شده باشد. جریان و تبادل اطلاعات را در سراسر سازمان به حداکثر می‌رساند. این کار فرایند مرتبط با تصمیمات را دقیق‌تر می‌کند و سطوح تشخیص زودهنگام فرصت‌ها و تهدیدات را بهبود می‌دهد.

روابط بین فردی

ساختار سازمانی سبب می‌شود که روابط بین فردی سازنده شود. این مفهوم جهت‌دهی کارکنان با استراتژی‌های سازمانی را افزایش می‌دهد. در این حالت ساختار سازمانی اثرات خوبی را برای سازمان ایجاد می‌کند. این اثرات عبارت‌اند از(کریمی و همکارا، ۱۳۹۸):

۱-روحیه بالای کارکنان.

۲-پاسخ سریع‌تر به مشکلات یا خرابی‌ها.

۳-رقابت بیشتر.

ساختار سازمانی معمولاً با شرایط و پیچیدگی‌های گوناگونی همراه است. این موضوع تعریف دقیق و شفاف آن را به‌عنوان یک الگوی تعاملی دچار مشکل می‌کند. ساختار سازمانی معمولاً موضوعی است که در شرکت‌های تجاری برجسته است. ساختار سازمانی رسمی از برخی مؤلفه‌های تبعیت می‌کند. این مؤلفه‌ها عبارت‌اند از:

۱- پیچیدگی (Complexity). پیچیدگی عبارت است از تعداد سطوح مدیریتی که در سازمان وجود دارد. این امر موجب ایجاد و گسترش اعتمادبه‌نفس در سازمان می‌شود. پیچیدگی توسط کارآفرینان اجتماعی تحت تأثیر شرایط سازمانی قرار دارد.

۲- رسمیت (Formalization): رسمیت، به میزانی که سازمان‌ها از قوانین و رویه‌ها برای توصیف رفتار، استفاده می‌کنند گفته می‌شود.

۳- تمرکز(Centralization): تمرکز، سومین بعد ساختار سازمانی است. تمرکز اشاره به قدرت تصمیم‌گیری در سطوح بالای مدیریت، در سازمان دارد.

۶ صفحه مفهوم و اهمیت در فایل اصلی

مبانی نظری ساختار سازمانی

کلینکنیتچ و همکاران (۲۰۲۰) بیان داشت که ساختار سازمانی نقش مهمی بر انگیزه های مدیران دارد. ساختار سازمانی مناسب سبب متمرکز شدن انگیزه های مدیران بر روی اهداف سازمانی می شود. همچنین ساختار سازمانی منظم باعث می شود که مدیران برنامه ریزی مناسبی برای دوره های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشد.

همچنین هزینه های بلند مدت مرتبط با ساختار سازمانی مناسب معمولا کمتر است. ساختار سازمانی مناسب سبب انعطاف پذیری نیروی کار می شود. به عبارتی زمانی سازمان ها دارای ساختار سازمانی مناسبی هستند، آنگاه انعطاف پذیری بیشتری در نیروی کار آنها دیده می شود.

او و همکاران (۲۰۲۱)

او و همکاران (۲۰۲۱) در نظریه خود به بررسی رابطه رهبری، رسمیت، تمرکز و ساختار سازمانی پرداختند. این محققین اثبات کردند که رهبری، رسمیت و تمرکز بر ساختار سازمانی اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای رهبری، رسمیت و تمرکز می توان سطح ساختار سازمانی را نیز تحت تاثیر قرار داد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیان شده  تغییر می کند می توان انتظار داشت که سطح ساختار سازمانی نیز تغییر خواهد کرد.

چن و همکاران در سال ۲۰۲۱ در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای سیستم خرید الکترونیکی، دولت های محلی و ساختار سازمانی را اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای سیستم خرید الکترونیکی و دولت های محلی می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای خرید الکترونیکی و دولت های محلی دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی نیز وجود دارد.

لی  در سال ۲۰۲۱

لی  در سال ۲۰۲۱ در نظریه خود اثبات کرد که ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر راه اندازی سازمان قرار گیرد. به عبارتی ساختار سازمانی معمولا با تغییراتی که در متغیر راه اندازی سازمان ایجاد می شود، دچار تغییر می شود. زمانی که سازمان در نظر داشته باشه سطح ساختار سازمانی را تغییر دهد، پیشنهاد می شود که ابتدا سطوح مرتبط با متغیر راه اندازی سازمانی را تغییر دهد.

فایزی و همکاران در سال ۲۰۲۱ اثبات کردند که با تغییر در سطح متغیرهای نقش مدیریتی، رفتار کارکنان و عناصر داخلی می توان سطح متغیر ساختار سازمانی را تحت تاثیر قرار داد. به عبارتی تغییرات متغیر ساختار سازمانی تحت تاثیر مولفه هایی قرار دارد. این مولفه ها عبارتند از:

۱- نقش مدیریتی.

۲- رفتار کارکنان.

۳- عناصر داخلی.

باربوسا و همکاران در سال ۲۰۲۱

باربوسا و همکاران در سال ۲۰۲۱ استدلال کردند که زمانی می توان ساختار سازمانی را بهبود داد که به متغیر جامعه شناسی توجه شود. زمانی یک سازمان به متغیر جامعه شناسی توجه می کند، معمولا سطح ساختار سازمانی دچار تغییر می شود. اگر تغییر ایجاد شده در متغیر جامعه شناسی مثبت باشد معمولا سطح ساختار سازمانی بهبود می یابد.

اروکودار و فالانا  در سال ۲۰۲۱ در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر ساختار سازمانی از متغیر چابکی استراتژیک تاثیر می پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیر چابکی استراتژیک می تواند در سطح ساختار سازمانی تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح ساختار سازمانی به نظر می رسد بهبودهایی در سطح متغیر چابکی استراتژیک می تواند مفید باشد.

شاین و سیسن در سال ۲۰۲۱

شاین و سیسن در سال ۲۰۲۱ در نظریه خود یک رابطه معنی دار بین ساختار سازمانی و متغیرهای کارآفرینی و نوآوری یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیرهای کارآفرینی و نوآوری دچار تغییر می شود، آنگاه می توان انتظار داشت که سطح متغیر ساختار سازمانی نیز دچار تغییر شود. همچنین زمانی که متغیرهای کارآفرینی و نوآوری می توانند به گونه ای برنامه ریزی شوند که در جهت تقویت ساختار سازمانی اقدام نمایند.

آن و اومیوزا (۲۰۲۱) این استدلال را داشت که تغییرات در سطح متغیرهای فرهنگ سازمانی، رضایت شغلی و مدیریت می تواند بر تغییر در سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشد. به عبارتی زمانی که سطح متغیرهای فرهنگ سازمانی، رضایت شغلی و مدیریت دچار بهبود شوند، این انتظار وجود دارد که متغیر ساختار سازمانی نیز تغییر کند. در صورتی که رابطه متغیر های فرهنگ سازمانی، رضایت شغلی و مدیریت با متغیر ساختار سازمانی همسو و همجهت باشد می توان انتظار داشت که سطح متغیر ساختار سازمانی با بهبود سطح متغیرهای ارایه شده در تحقیق، بهبود یابد.

براتون و همکاران (۲۰۲۱)

براتون و همکاران (۲۰۲۱) اشاره کردند که ساختار سازمانی تحت تاثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار می گیرد. زمانی که سطح متغیرهای رفتار کاری، رفتار سازمانی، مطبوعات و آموزش عالی بین المللی در سازمان تغییر می کند، آنگاه سطح متغیر ساختار سازمانی نیز تغییر می کند.

همچنین متغیرهای رفتار کاری، رفتار سازمانی، مطبوعات و آموزش عالی بین المللی اثرگذاری خود را بر روی متغیر ساختار سازمانی براساس همسو بودن یا ناهمسو بودن اعمال می کنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای رفتار کاری، رفتار سازمانی، مطبوعات و آموزش عالی بین المللی ارتباط همسویی را با متغیر ساختار سازمانی دارند، آنگاه می توان گفت که تغییرات آنها سبب تغیرات مثبت در سطح ساختار سازمانی می شود.

میتیا (۲۰۲۱) در مطالعه خود ارتباط متغیرهای رهبری تحول گرا، عملکرد جوامع و ساختار سازمانی را تحت آزمون قرار داد. او نشان داد که متغیر ساختار سازمانی در نهایت تحت تغییرات متغیرهای رهبری تحول گرا و عملکرد جوامع می تواند تغییر نماید. این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق می تواند هم جهت یا غیر همجهت باشد. زمانی که سطح متغیرهای رهبری تحول گرا و عملکرد جوامع در سازمان هم جهت با ساختار سازمانی باشند، می توان انتظار داشت که با افزایش سطح آنها سطح متغیر ساختار سازمانی نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آنها سطح متغیر ساختار سازمانی کاهش یابد.

استیوتی و همکاران (۲۰۲۱)

استیوتی و همکاران (۲۰۲۱) اثبات کردند که متغیر سازمانی تحت تاثیر برخی از ابعاد سازمانی قرار می گیرد. این ابعاد عبارتند از:

۱- عدم اطمینان محیطی

۲- شایستگی شبکه توزیع

۳- کیفیت سیستم های اطلاعاتی

۴- مدیریت زنجیره تأمین

این محققین اثبات کردند زمانی که هر یک از ابعاد بیان شده در سطح سازمان دچار تغییر شود، آنگاه می توان انتظار داشت که این تغییر با سطح ساختار سازمانی در ارتباط باشد.

اسمورو و رسمیاتینی (۲۰۲۱) متغیرهای جهانگردی و علوم انسانی را در ارتباط با ساختار سازمانی مورد بررسی قرار دادند. این محققین دریافتند که متغیرهای جهانگردی و علوم انسانی معمولا می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند.

به این صورت که با تغییر در سطح جهانگردی و علوم انسانی می توان انتظار داشت که سطح متغیر عملکرد سازمان نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که ساختار سازمانی در نهایت با تاثیر پذیری از متغیرهای جهانگردی و علوم انسانی می تواند در یک سازمان تغییراتی را ایجاد نماید.

گیورجیونا در سال  ۲۰۲۱

گیورجیونا در سال  ۲۰۲۱ اثبات کرد که ساختار سازمانی با متغیر سیستم آموزش مداوم ارتباط دارد.  این محقق اثبات کرد زمانی که متغیر سیستم آموزش مداوم دچار تغییر شود، به دلیل ارتباط با متغیر ساختار سازمانی آن را نیز دچار تغییر خواهد کرد. معمولا اثرات متغیر سیستم آموزش مداوم بر ساختار سازمانی هم جهت بوده و سبب تقویت ساختار سازمانی می شود.

مارتینز و سانتو (۲۰۲۱)  در بررسی اثر متغیرهای سازمانی در ساختار سازمانی دریافتند که معمولا ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر متغیرهای جنبه های حسابداری و برنامه ریزی منابع سازمانی قرار گیرد.

به صورتی که افزایش یا کاهش در سطح متغیرهای جنبه های حسابداری و برنامه ریزی منابع سازمانی معمولا سبب تغییر در سطح ساختار سازمانی می شود. اگر این تغییرات همسو باشد با افزایش در مقدار متغیرهای اعلام شده معمولا سطح ساختار سازمانی نیز افزایش می یابد. اگر ارتباط بین متغیرها ناهمسو باشد آنگاه با افزایش متغیرهای مورد بررسی، سطح ساختار سازمانی کاهش خواهد یافت.

نایری و همکاران در سال ۲۰۲۱

نایری و همکاران در سال ۲۰۲۱ اثبات کردند که متغیرهای چالش های سازمانی، منابع انسانی و فوریت های پزشکی بر ساختار سازمانی اثرگذار هستند. این محققین اثبات کردند که متغیرهای چالش های سازمانی، منابع انسانی و فوریت های پزشکی می توانند در یک سازمان بر میزان ساختار سازمانی اثرگذار باشند.

همچنین ارتباط متغیر ساختار سازمانی با متغیرهای چالش های سازمانی، منابع انسانی و فوریت های پزشکی در سازمان ممکن است همسو و یا غیر همسو باشد. این موضوع با توجه به نمونه آماری و ماهیت سازمانی که مورد بررسی قرار گرفته است ممکن است متفاوت باشد. اما در کل این محقین استدلال کردند که با تغییر در سطح متغیر های چالش های سازمانی، منابع انسانی و فوریت های پزشکی می توان شاهد تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی بود.

تهی(۲۰۲۱) ساختار سازمانی را در ارتباط با متغیر خودمختاری شخصی مورد آزمون قرار داد. استدلال آنها بر این بود متغیر ساختار سازمانی با متغیر خودمختاری شخصی در ارتباط است. یا به عبارتی این محقق استدلال کرد که متغیر سازمانی ممکن است تحت تاثیر متغیر خودمختاری شخصی قرار گیرد و با تغییر در سطح این متغیر، سطح آن دچار تغییر شود.

گرل و بلوم (۲۰۲۱)

گرل و بلوم (۲۰۲۱) در نظریه خود به بررسی رابطه خدمات اجتماعی و ساختار سازمانی پرداختند. این محققین اثبات کردند که خدمات اجتماعی بر ساختار سازمانی اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیر خدمات اجتماعی می توان سطح ساختار سازمانی را نیز تحت تاثیر قرار داد. زمانی سطح متغیر بیان شده  تغییر می کند می توان انتظار داشت که سطح ساختار سازمانی نیز تغییر خواهد کرد

سارتونو وهمکاران در سال ۲۰۲۱ در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای عملکرد بازاریابی، فرهنگ و ساختار سازمانی را اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای عملکرد بازاریابی و فرهنگ می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای عملکرد بازاریابی و فرهنگ دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی نیز وجود دارد.

تروندل  در سال ۲۰۲۱

تروندل  در سال ۲۰۲۱ در نظریه خود اثبات کرد که ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر مدیریت دولتی قرار گیرد. به عبارتی ساختار سازمانی معمولا با تغییراتی که در متغیر مدیریت دولتی ایجاد می شود، دچار تغییر می شود. زمانی که سازمان در نظر داشته باشه سطح ساختار سازمانی را تغییر دهد، پیشنهاد می شود که ابتدا سطوح مرتبط با متغیر مدیریت دولتی را تغییر دهد.

موهبوا در سال ۲۰۲۱ در مطالعه خود به این نتیجه رسید که متغیر ساختار سازمانی از متغیر مشارکت کارکنان تاثیر می پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیر مشارکت کارکنان می تواند در سطح ساختار سازمانی تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح ساختار سازمانی به نظر می رسد بهبودهایی در سطح متغیر مشارکت کارکنان می تواند مفید باشد.

کلینکنیتچ و همکاران (۲۰۲۰)

کلینکنیتچ و همکاران (۲۰۲۰) بیان داشت که ساختار سازمانی نقش مهمی بر انگیزه های مدیران دارد. ساختار سازمانی مناسب سبب متمرکز شدن انگیزه های مدیران بر روی اهداف سازمانی می شود. همچنین ساختار سازمانی منظم باعث می شود که مدیران برنامه ریزی مناسبی برای دوره های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشد.

همچنین هزینه های بلند مدت مرتبط با ساختار سازمانی مناسب معمولا کمتر است. ساختار سازمانی مناسب سبب انعطاف پذیری نیروی کار می شود. به عبارتی زمانی سازمان ها دارای ساختار سازمانی مناسبی هستند، آنگاه انعطاف پذیری بیشتری در نیروی کار آنها دیده می شود.

جوزپه و گابا (۲۰۲۰) در نظریه خود به بررسی رابطه پردازش اطلاعات، تصمیم گیری  و ساختار سازمانی پرداختند. این محققین اثبات کردند که پردازش اطلاعات و تصمیم گیری  بر ساختار سازمانی اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای پردازش اطلاعات و تصمیم گیری  می توان سطح ساختار سازمانی را نیز تحت تاثیر قرار داد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیان شده  تغییر می کند می توان انتظار داشت که سطح ساختار سازمانی نیز تغییر خواهد کرد.

مستیانو در سال ۲۰۲۰

مستیانو در سال ۲۰۲۰ در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای طراحی، دیجیتالی شدن، امنیت سایبری و ساختار سازمانی را اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای طراحی، دیجیتالی شدن و امنیت سایبری می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای طراحی، دیجیتالی شدن و امنیت سایبری دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی نیز وجود دارد.

سارتیپی  در سال ۲۰۲۰ در نظریه خود اثبات کردند که ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر نهادهای ساختمانی و تئوری تعاونی قرار گیرد. به عبارتی ساختار سازمانی معمولا با تغییراتی که در متغیرهای نهادهای ساختمانی و تئوری تعاونی ایجاد می شود، دچار تغییر می شود. زمانی که سازمان در نظر داشته باشه سطح ساختار سازمانی را تغییر دهد، پیشنهاد می شود که ابتدا سطوح مرتبط با متغیرهای نهادهای ساختمانی و تئوری تعاونی را تغییر دهد.

چایورسیا و همکاران در سال ۲۰۲۰

چایورسیا و همکاران در سال ۲۰۲۰ اثبات کردند که با تغییر در سطح متغیرهای نوآوری باز، پایداری، مدیریت دانش و گشودگی می توان سطح متغیر ساختار سازمانی را تحت تاثیر قرار داد. به عبارتی تغییرات متغیر ساختار سازمانی تحت تاثیر مولفه هایی قرار دارد. این مولفه ها عبارتند از:

۱- نوآوری باز

۲-پایداری

۳- مدیریت دانش

۴- گشودگی

سودرستروم و ویبیر  در سال ۲۰۲۰ استدلال کردند که زمانی می توان ساختار سازمانی را بهبود داد که به متغیرهای تعامل و پایداری توجه شود. زمانی یک سازمان به متغیرهای تعامل و پایداری توجه می کند، معمولا سطح ساختار سازمانی دچار تغییر می شود. اگر تغییرات ایجاد شده در متغیرهای تعامل و پایداری مثبت باشد معمولا سطح ساختار سازمانی بهبود می یابد.

جینتیل و همکاران ۲۰۲۰

جینتیل و همکاران در سال ۲۰۲۰ در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر ساختار سازمانی از متغیرهای نوآوری باز و ورودی تاثیر می پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیرهای نوآوری باز و ورودی می تواند در سطح ساختار سازمانی تغییر ایجاد نماید.

از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح ساختار سازمانی به نظر می رسد بهبودهایی در سطح متغیرهای نوآوری باز و ورودی می تواند مفید باشد.

واریویو و همکاران در سال ۲۰۲۰ در نظریه خود یک رابطه معنی دار بین ساختار سازمانی و متغیرهای رهبری تحول گرا، یادگیری سازمانی و نوآوری یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیرهای رهبری تحول گرا، یادگیری سازمانی و نوآوری دچار تغییر می شود.

آنگاه می توان انتظار داشت که سطح متغیر ساختار سازمانی نیز دچار تغییر شود. همچنین زمانی که متغیرهای رهبری تحول گرا، یادگیری سازمانی و نوآوری می توانند به گونه ای برنامه ریزی شوند که در جهت تقویت ساختار سازمانی اقدام نمایند.

لیویس و کلارک ۲۰۲۰

لیویس و کلارک (۲۰۲۰) این استدلال را داشتند که تغییرات در سطح متغیرهای چشم اندازهای متعدد و رفتار سازمانی می تواند بر تغییر در سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشد.

به عبارتی زمانی که سطح متغیرهای چشم اندازه ای متعدد و رفتار سازمانی دچار بهبود شود، این انتظار وجود دارد که متغیر ساختار سازمانی نیز تغییر کند. در صورتی که رابطه متغیر های چشم اندازهای متعدد و رفتار سازمانی با متغیر ساختار سازمانی همسو و همجهت باشد می توان انتظار داشت که سطح متغیر ساختار سازمانی با بهبود سطح متغیرهای ارایه شده در تحقیق، بهبود یابد.

هور  و همکاران (۲۰۲۰) اشاره کردند که ساختار سازمانی تحت تاثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار می گیرد. زمانی که سطح متغیرهای مشارکت و داده های اولیه در سازمان تغییر می کند، آنگاه سطح متغیر ساختار سازمانی نیز تغییر می کند.

همچنین متغیرهای مشارکت و داده های اولیه اثرگذاری خود را بر روی متغیر ساختار سازمانی براساس همسو بودن یا ناهمسو بودن اعمال می کنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای مشارکت و داده های اولیه ارتباط همسویی را با متغیر ساختار سازمانی دارند، آنگاه می توان گفت که تغییرات آنها سبب تغیرات مثبت در سطح ساختار سازمانی می شود.

سارتور و دیامیش ۲۰۲۰

سارتور و دیامیش (۲۰۲۰) در مطالعه خود ارتباط متغیر های فساد و ساختار سازمانی را تحت آزمون قرار دادند. آنها نشان دادند که متغیر ساختار سازمانی در نهایت تحت تغییرات متغیر فساد می تواند تغییر نماید.

این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق می تواند هم جهت یا غیر همجهت باشد. زمانی که سطح فساد در سازمان هم جهت با ساختار سازمانی باشند، می توان انتظار داشت که با افزایش سطح آنها سطح متغیر ساختار سازمانی نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آنها سطح متغیر ساختار سازمانی کاهش یابد.

لی و همکاران (۲۰۲۰) متغیرهای طراحی مصرف کننده و ارتباطات را در ارتباط با ساختار سازمانی مورد بررسی قرار دادند. این محققین دریافتند که متغیرهای طراحی مصرف کننده و ارتباطات معمولا می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند.

به این صورت که با تغییر در سطح طراحی مصرف کننده و ارتباطات می توان انتظار داشت که سطح متغیر عملکرد سازمان نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که ساختار سازمانی در نهایت با تاثیر پذیری از متغیرهای طراحی مصرف کننده و ارتباطات می تواند در یک سازمان تغییراتی را ایجاد نماید.

مالیک و همکاران ۲۰۲۰

مالیک و همکاران (۲۰۲۰) اثبات کردند که متغیر سازمانی تحت تاثیر برخی از ابعاد سازمانی قرار می گیرد. این ابعاد عبارتند از:

۱- امکانات بدنی

۲- شیوه های رهبری مدیران

۳- پیشرفت

این محققین اثبات کردند زمانی که هر یک از ابعاد بیان شده در سطح سازمان دچار تغییر شود، آنگاه می توان انتظار داشت که این تغییر با سطح ساختار سازمانی در ارتباط باشد.

ناریوتاراهول و همکاران ۲۰۲۰

ناریوتاراهول و همکاران در سال ۲۰۲۰ اثبات کردند که ساختار سازمانی با متغیرهای تعهدسازمانی، نوآوری و رویه های تعامل ارتباط دارد.  این محققین اثبات کردند زمانی که متغیرهای تعهدسازمانی، نوآوری و رویه های تعامل دچار تغییر شوند، به دلیل ارتباط با متغیر ساختار سازمانی آن را نیز دچار تغییر خواهند کرد. معمولا اثرات متغیرهای تعهدسازمانی، نوآوری و رویه های تعامل بر ساختار سازمانی هم جهت بوده و سبب تقویت ساختار سازمانی می شود.

لی و همکاران ۲۰۲۰

لی و همکاران (۲۰۲۰) در بررسی اثر متغیرهای سازمانی در ساختار سازمانی دریافتند که معمولا ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر متغیرهای شبیه سازی و فرایندهای تجاری قرار گیرد. به صورتی که افزایش یا کاهش در سطح متغیرهای شبیه سازی و فرایندهای تجاری معمولا سبب تغییر در سطح ساختار سازمانی می شود. اگر این تغییرات همسو باشد با افزایش در مقدار متغیرهای اعلام شده معمولا سطح ساختار سازمانی نیز افزایش می یابد. اگر ارتباط بین متغیرها ناهمسو باشد آنگاه با افزایش متغیرهای مورد بررسی، سطح ساختار سازمانی کاهش خواهد یافت.

ونگ و همکاران ۲۰۲۰

ونگ و همکاران در سال ۲۰۲۰ اثبات کردند که متغیر مکانیزم خودانطباقی بر ساختار سازمانی اثرگذار هستند. این محققین اثبات کردند که متغیر مکانیزم خودانطباقی می تواند در یک سازمان بر میزان ساختار سازمانی اثرگذار باشند. همچنین ارتباط متغیر ساختار سازمانی با متغیر مکانیزم خودانطباقی در سازمان ممکن است همسو و یا غیر همسو باشد.

این موضوع با توجه به نمونه آماری و ماهیت سازمانی که مورد بررسی قرار گرفته است ممکن است متفاوت باشد. اما در کل این محقین استدلال کردند که با تغییر در سطح متغیر مکانیزم خودانطباقی می توان شاهد تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی بود.

جو و همکاران (۲۰۲۰) ساختار سازمانی را در ارتباط با متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد آزمون قرار دادند. استدلال آنها بر این بود متغیر ساختار سازمانی با متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در ارتباط است. یا به عبارتی این محققین استدلال کردند که متغیر سازمانی ممکن است تحت تاثیر متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار گیرد و با تغییر در سطح این متغیرها، سطح آن دچار تغییر شود.

اکیتو و همکاران ۲۰۲۰

اکیتو و همکاران (۲۰۲۰) در نظریه خود به بررسی رابطه تاب آوری و مقاومت کارکنان  و ساختار سازمانی پرداختند. این محققین اثبات کردند که تاب آوری و مقاومت کارکنان  بر ساختار سازمانی اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای تاب آوری و مقاومت کارکنان  می توان سطح ساختار سازمانی را نیز تحت تاثیر قرار داد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیان شده  تغییر می کند می توان انتظار داشت که سطح ساختار سازمانی نیز تغییر خواهد کرد

بولوگنیسی و همکاران در سال ۲۰۲۰ در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای احزاب سیاسی، منابع انتخاباتی و ساختار سازمانی را اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای احزاب سیاسی و منابع انتخاباتی می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای احزاب سیاسی و منابع انتخاباتی دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی نیز وجود دارد.

اکیرا ۲۰۲۰

اکیرا در سال ۲۰۲۰ در نظریه خود اثبات کردند که ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر عملکرد قرار گیرد. به عبارتی ساختار سازمانی معمولا با تغییراتی که در متغیر عملکرد ایجاد می شود، دچار تغییر می شود. زمانی که سازمان در نظر داشته باشه سطح ساختار سازمانی را تغییر دهد، پیشنهاد می شود که ابتدا سطوح مرتبط با متغیر عملکرد را تغییر دهد.

شین کارینکو و همکاران در سال ۲۰۲۰ در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر ساختار سازمانی از متغیرهای اثربخشی و ارتباطات داخلی تاثیر می پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیرهای اثربخشی و ارتباطات داخلی می تواند در سطح ساختار سازمانی تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح ساختار سازمانی به نظر می رسد بهبودهایی در سطح متغیرهای اثربخشی و ارتباطات داخلی می تواند مفید باشد.

کایروفمان و همکاران ۲۰۱۹

کایروفمان و همکاران (۲۰۱۹) در نظریه خود به بررسی رابطه آسیب شناختی، درک، کارنامه قانونی  و ساختار سازمانی پرداختند. این محققین اثبات کردند که آسیب شناختی، درک و کارنامه قانونی  بر ساختار سازمانی اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای آسیب شناختی، درک و کارنامه قانونی  می توان سطح ساختار سازمانی را نیز تحت تاثیر قرار داد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیان شده  تغییر می کند می توان انتظار داشت که سطح ساختار سازمانی نیز تغییر خواهد کرد

کیم و شین در سال ۲۰۱۹ در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای رهبری تحول گرا، توانمندسازی، تعهد سازمانی و ساختار سازمانی را اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای رهبری تحول گرا، توانمندسازی و تعهد سازمانی می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای رهبری تحول گرا، توانمندسازی و تعهد سازمانی دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر ساختار سازمانی نیز وجود دارد.

ساندهیو و کیولیک

ساندهیو و کیولیک در سال ۲۰۱۹ در نظریه خود اثبات کردند که ساختار سازمانی می تواند تحت تاثیر شکل گیری و صلاحدید مدیریت قرار گیرد. به عبارتی ساختار سازمانی معمولا با تغییراتی که در متغیرهای شکل گیری و صلاحدید مدیریت ایجاد می شود، دچار تغییر می شود. زمانی که سازمان در نظر داشته باشه سطح ساختار سازمانی را تغییر دهد، پیشنهاد می شود که ابتدا سطوح مرتبط با متغیرهای شکل گیری و صلاحدید مدیریت را تغییر دهد.

پیریز و همکاران در سال ۲۰۱۹ در نظریه خود یک رابطه معنی دار بین ساختار سازمانی و متغیر پاسخگویی اکولوژیکی یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیر پاسخگویی اکولوژیکی دچار تغییر می شود، آنگاه می توان انتظار داشت که سطح متغیر ساختار سازمانی نیز دچار تغییر شود. همچنین زمانی که متغیر پاسخگویی اکولوژیکی می تواند به گونه ای برنامه ریزی شود که در جهت تقویت ساختار سازمانی اقدام نماید.

میرکویک و همکاران ۲۰۱۹

میرکویک و همکاران در سال ۲۰۱۹ در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر مفهوم ساختار سازمانی از متغیر تحول دیجیتال تاثیر می پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیر تحول دیجیتال می تواند در سطح ساختار سازمانی تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح ساختار سازمانی به نظر می رسد بهبودهایی در سطح متغیر تحول دیجیتال می تواند مفید باشد.

ریچتر و همکاران ۲۰۱۹

ریچتر و همکاران (۲۰۱۹) این استدلال را داشتند که تغییرات در سطح متغیرهای عملکرد خرید بین المللی می تواند بر تغییر در سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشد. به عبارتی زمانی که سطح متغیر عملکرد خرید بین المللی دچار بهبود شود، این انتظار وجود دارد که متغیر ساختار سازمانی نیز تغییر کند.

در صورتی که رابطه متغیر عملکرد خرید بین المللی با متغیر ساختار سازمانی همسو و همجهت باشد می توان انتظار داشت که سطح متغیر ساختار سازمانی با بهبود سطح متغیرهای ارایه شده در تحقیق، بهبود یابد.

لیوکیو و همکاران ۲۰۱۹

لیوکیو و همکاران (۲۰۱۹) متغیر ارزشهای شخصی مدیران را در ارتباط با مفهوم ساختار سازمانی مورد بررسی قرار دادند. این محققین دریافتند که متغیر ارزشهای شخصی مدیران معمولا می توانند بر سطح ساختار سازمانی اثرگذار باشند.

به این صورت که با تغییر در سطح ارزشهای شخصی مدیران می توان انتظار داشت که سطح متغیر مفهوم ساختار سازمانی نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که ساختار سازمانی در نهایت با تاثیر پذیری از متغیر ارزشهای شخصی مدیران می تواند در یک سازمان تغییراتی را ایجاد نماید.

کریسپی و همکاران ۲۰۱۹

کریسپی و همکاران (۲۰۱۹) اشاره کردند که ساختار سازمانی تحت تاثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار می گیرد. زمانی که سطح متغیر مدیریت تحقیق و توسعه در سازمان تغییر می کند، آنگاه سطح متغیر مفهوم ساختار سازمانی نیز تغییر می کند.

همچنین متغیر مدیریت تحقیق و توسعه اثرگذاری خود را بر روی متغیر مفهوم ساختار سازمانی براساس همسو بودن یا ناهمسو بودن اعمال می کنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیر مدیریت تحقیق و توسعه ارتباط همسویی را با متغیر ساختار سازمانی دارند، آنگاه می توان گفت که تغییرات آنها سبب تغیرات مثبت در سطح ساختار سازمانی می شود.

مفهوم ساختار سازمانی

ویل و همکاران (۲۰۱۹) در مطالعه خود ارتباط متغیرهای نوآوری، عملکرد،  شبیه سازی و مفهوم ساختار سازمانی را تحت آزمون قرار دادند. آنها نشان دادند که متغیر ساختار سازمانی در نهایت تحت تغییرات متغیرهای نوآوری، عملکرد و شبیه سازی می تواند تغییر نماید. این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق می تواند هم جهت یا غیر همجهت باشد. زمانی که سطح متغیرهای نوآوری، عملکرد و شبیه سازی در سازمان هم جهت با مفهوم ساختار سازمانی باشند، می توان انتظار داشت که با افزایش سطح آنها سطح متغیر ساختار سازمانی نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آنها سطح متغیر ساختار سازمانی کاهش یابد.

مفهوم ساختار سازمانی

نکووی و پینتو در سال ۲۰۱۹ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد  فساد درونی سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از فساد اداری و اجتماعی. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی اثرگذار هستند. این نظریه در بریتانیا ارایه شده است.

اندرسون و همکاران در سال ۲۰۱۹ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد انعطاف پذیری سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس سه بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از ریسک سازمانی، همکاری سازمانی و توزیع قدرت و کنترل. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی موثر خواهند بود. این نظریه در سوئد ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

الکسیو و همکاران  در سال ۲۰۱۹ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد انرژی سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از جذب و اعمال دانش از محیط. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در هلند ارایه شده است.

ویل و همکاران در سال ۲۰۱۹ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد شبیه سازی کامپیوتری مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس سه بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از معماری سازمانی، تصمیم گیری و عملکرد سازمانی. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی اثرگذار بودند. این نظریه در آلمان ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

فونسیکا و همکاران در سال ۲۰۱۹ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد وضعیت مطلوب سازمان مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از سرمایه انسانی و نوآوری. این نظریه اثبات کرد که این مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در پرتقال ارایه شده است.

سن کریستین و همکاران در سال ۲۰۱۸ نظریه ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد مزایا، معایب ساختار سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس سه بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از  عناصر، تخصص، فعالیت ها سازمانی. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر ساختار سازمانی موثر خواهند بود. این نظریه در اسپانیا ارایه شده است.

علی و همکاران ۲۰۱۸

علی  و همکاران در سال ۲۰۱۸ نظریه ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد ظرفیت جذب مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از طراحی سازمانی و مدیریت دانش. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در کره جنوبی ارایه شده است.

چو  و همکاران در سال ۲۰۱۸ نظریه ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد هماهنگ سازی سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از نوآوری سازمانی و رویکرد سیاسی و تجاری. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر ساختار سازمانی اثرگذار بودند. این نظریه در ایالات متحده ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

ویلیامز و همکاران در سال ۲۰۱۸ نظریه ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد پیشرفت در ساختار و سازمان مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از تغییرات سازمانی، بینش ساختاری. این نظریه اثبات کرد که این مولفه ها بر ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در بریتانیا ارایه شده است.

فاس  و همکاران در سال ۲۰۱۷ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد  سازمان های اقلیت مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس سه بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از نگرش، نابرابری و حمایت. سازمانی این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی اثرگذار هستند. این نظریه در ایالات متحده ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

شیبایاما و همکاران در سال ۲۰۱۷ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد حمل و نقل عمومی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس یک بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از تکامل ساختار. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی موثر خواهند بود. این مقاله در اتریش ارایه شده است.

پوقوسیان و همکاران  در سال ۲۰۱۷ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد محیط مطلوب سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از مراقبت های بهداشتی، تغییر سیاست های دولت و سیاست های محلی. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در انگلستان ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

اسمیت و همکاران در سال ۲۰۱۷ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد خدمات مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از رفاه کودکان و آژانس های تخصصی. این نظریه اثبات کرد که این مولفه ها بر ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در کانادا ارایه شده است.

بای و همکاران در سال ۲۰۱۷ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد عملکرد تیم توسعه محصول مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از ادغام عملکرد، صنعت تولید. این نظریه اثبات کرد که این مولفه ها بر ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در چین ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

احمدی و همکاران  در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد  روابط ساختاری مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از عوامل کار و کنترل عملکرد. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی اثرگذار هستند. این نظریه در ایران ارایه شده است. کرال و همکاران در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد تغییر ساختار سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از رانندگان و ارتباطات. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی موثر خواهند بود. این نظریه در جمهوری چک ارایه شده است.

گاجدوسیکووا  و همکاران ۲۰۱۶

گاجدوسیکووا  و همکاران  در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد بازسازی ساختار مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از مدیریت، فعالیت و تامین مالی. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در اسلوواکی ارایه شده است.

ارنهارت و لئونارد در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد ممیزی های محیطی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس یک بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از مدیریت زیست محیطی. این نظریه اثبات کرد که مولفه مورد نظر بر  ساختار سازمانی اثرگذار بودند. این نظریه در ایالات متحده ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

نیسار و همکاران در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد صنعت انرژی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از نوآوری و طراحی. این نظریه اثبات کرد که این مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در اسپانیا ارایه شده است. نئوبرت و همکاران در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد نفوذ رهبری مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از منافع داخلی و خارجی. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی موثر خواهند بود. این نظریه در ایالات متحده ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

رایکوف در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد خودمختاری مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس سه بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از برنامه ریزی، کنترل و بودجه. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در روسیه ارایه شده است.

کلنر  و همکاران در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد سیستم مدیریت مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از منبع واحد اطلاعات و کارایی یکپارچه. این نظریه اثبات کرد که هر یک از مولفه ها بر  ساختار سازمانی اثرگذار بودند. این نظریه در اتریش ارایه شده است.

مفهوم ساختار سازمانی

آدس و همکاران در سال ۲۰۱۶ نظریه  ساختار سازمانی خود را براساس ابعاد دینامیک سازمانی مورد بحث قرار دادند. نظریات آنها بر اساس دو بعد صورت گرفت. این ابعاد عبارتند از  نحوه ساخت و ساز کار و موقعیت های سازمانی. این نظریه اثبات کرد که این مولفه ها بر  ساختار سازمانی دارای تائیر خواهند بود. این نظریه در ایالات متحده ارایه شده است.

منابع

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.