کیفیت اطلاعات | مبانی نظری مطالعات ISI


در حال بارگذاری
تاریخ انتشار
۸ مهر ۱۴۰۱
نوع فایل
ورد قابل ویرایش
حجم فایل
تعداد صفحات
8 صفحه
تعداد بازدید
310 بازدید
۲۰,۰۰۰ تومان

کیفیت اطلاعات

کیفیت اطلاعات | تعداد صفحات : ۷ صفحه

مبانی نظری کیفیت اطلاعات

چویو همکاران در سال ۲۰۲۲ در نظریه خود به بررسی رابطه کنترل کیفیت و کیفیت اطلاعات پرداختند. این محققین اثبات کردند که کنترل کیفیت بر این متغیر اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای کنترل کیفیت می‌توان سطح این متغیر را تحت تأثیر قرارداد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیان‌شده  تغییر کند، می‌توان انتظار داشت که سطح این متغیر نیز تغییر کند.

آن ها در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای اقدامات ساختاری را با کیفیت اطلاعات اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای اقدامات ساختاری می‌توانند بر سطح این متغیر اثرگذار باشند. همچنین آن‌ها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای اقدامات ساختاری دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر این متغیر نیز وجود دارد.

آن ها در نظریه خود اثبات کردند که کیفیت اطلاعات می‌تواند تحت تأثیر کنترل ساختاری قرار گیرد. به عبارتی این متغیر معمولاً با تغییراتی که در متغیرهای کنترل ساختاری ایجاد می‌شود، تغییر می‌کند. پیشنهاد می‌شود برای تغییر در سطح این متغیر ابتدا سطوح مرتبط با متغیرهای کنترل ساختاری را تغییر داد.

ادامه

آن ها استدلال کردند که زمانی می‌توان کیفیت اطلاعات را بهبود داد که به متغیرهای تجسم کامل و مستندات توجه شود. زمانی یک سازمان به متغیرهای تجسم کامل و مستندات توجه می‌کند، معمولاً سطح این متغیر دچار تغییر می‌شود. اگر تغییرات ایجادشده در متغیرهای تجسم کامل و مستندات مثبت باشد معمولاً سطح این متغیر بهبود می‌یابد.

آن ها در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر کیفیت اطلاعات از متغیرهای هوش مصنوعی تأثیر می‌پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیرهای هوش مصنوعی می‌تواند در سطح این متغیر تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح این متغیر به نظر می‌رسد بهبودهایی در سطح متغیرهای هوش مصنوعی می‌تواند مفید باشد.

آن ها در نظریه خود یک رابطه معنی‌دار بین کیفیت اطلاعات و متغیرهای شبکه‌های عصبی یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیرهای شبکه‌های عصبی دچار تغییر می‌شود، آنگاه می‌توان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین متغیرهای شبکه‌های عصبی می‌توانند به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شوند که در جهت تقویت این متغیر اقدام نمایند.

ادامه

آن ها این استدلال را داشتند که تغییرات در سطح متغیرهای کنترل کیفیت مبتنی بر اینترنت اشیا می‌توانست بر تغییر در سطح کیفیت اطلاعات اثرگذار باشد. به عبارتی زمانی که سطح متغیرهای کنترل کیفیت مبتنی بر اینترنت اشیا دچار بهبود شود، این انتظار وجود دارد که متغیر این متغیر نیز تغییر کند. درصورتی‌که رابطه متغیرهای کنترل کیفیت مبتنی بر اینترنت اشیا با متغیر این متغیر همسو و هم‌جهت باشد می‌توان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر با بهبود سطح متغیرهای ارائه‌شده در تحقیق، بهبود یابد.

آن ها اشاره کرد که کیفیت اطلاعات تحت تأثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار می‌گیرد. زمانی که سطح متغیرهای اقدامات نرم افزاری در مقیاس بزرگ در سازمان تغییر می‌کند، آنگاه سطح متغیر این متغیر نیز تغییر می‌کند. همچنین متغیرهای اقدامات نرم افزاری در مقیاس بزرگ اثرگذاری خود را بر روی متغیر این متغیر بر اساس همسو بودن یا ناهم‌سو بودن اعمال می‌کنند. زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای اقدامات نرم افزاری در مقیاس بزرگ ارتباط همسویی را با متغیر این متغیر دارند، آنگاه می‌توان گفت که تغییرات آن‌ها سبب تغییرات مثبت در سطح این متغیر می‌شود.

ادامه

هیدایه و سیهارانی ( ۲۰۲۲ ) در مطالعه خود ارتباط متغیرهای کیفیت درونی آموزش و کیفیت اطلاعات را تحت آزمون قراردادند. آن‌ها نشان دادند که متغیر این متغیر درنهایت تحت تغییرات متغیرهای کیفیت درونی آموزش می‌تواند تغییر نماید. این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق می‌تواند هم‌جهت یا غیر هم‌جهت باشد. زمانی که سطح متغیرهای کیفیت درونی آموزش در سازمان هم‌جهت با این متغیر باشند، می‌توان انتظار داشت که با افزایش سطح آن‌ها سطح متغیر این متغیر نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آن‌ها سطح متغیر این متغیر کاهش یابد.

آن ها متغیرهای ارائه و مساعدت در رعایت استانداردها را در ارتباط با کیفیت اطلاعات موردبررسی قراردادند. این محققین دریافتند که متغیرهای ارائه و مساعدت در رعایت استانداردها معمولاً می‌توانند بر سطح این متغیر اثرگذار باشند. به این صورت که با تغییر در سطح ارائه و مساعدت در رعایت استانداردها می‌توان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که این متغیر درنهایت با تأثیرپذیری از متغیرهای ارائه و مساعدت در رعایت استانداردها می‌تواند تغییراتی را ایجاد نماید.

ادامه

آن ها اثبات کردند که کیفیت اطلاعات با متغیرهای نیازها و شرایط محیط ارتباط دارد.  این محققین اثبات کردند زمانی که متغیرهای نیازها و شرایط محیط دچار تغییر شوند، به دلیل ارتباط با متغیر این متغیر آن را نیز دچار تغییر خواهند کرد. معمولاً اثرات متغیرهای نیازها و شرایط محیط بر این متغیر هم‌جهت بوده و سبب تقویت این متغیر می‌شود.

آن ها در بررسی اثر متغیرهای سازمانی در کیفیت اطلاعات دریافتند که معمولاً این متغیر می‌تواند تحت تأثیر متغیرهای استانداردهای ارزشیابی قرار گیرد. به صورتی که افزایش یا کاهش در سطح متغیرهای استانداردهای ارزشیابی معمولاً سبب تغییر در سطح این متغیر می‌شود. اگر این تغییرات همسو باشد با افزایش در مقدار متغیرهای اعلام‌شده معمولاً سطح این متغیر نیز افزایش می‌یابد. اگر ارتباط بین متغیرها ناهم‌سو باشد آنگاه با افزایش متغیرهای موردبررسی، سطح این متغیر کاهش خواهد یافت.

ادامه

آن ها اثبات کرد که متغیرهای مکانیسم ها، رویه ها و ابزارهای ارزیابی بر کیفیت اطلاعات اثرگذار هستند. این محققین اثبات کردند که متغیرهای مکانیسم ها، رویه ها و ابزارهای ارزیابی می‌توانند بر میزان این متغیر اثرگذار باشند. همچنین ارتباط متغیر این متغیر با متغیرهای مکانیسم ها، رویه ها و ابزارهای ارزیابی در سازمان ممکن است همسو و یا غیرهمسو باشد. این موضوع با توجه به نمونه آماری و ماهیت سازمانی که موردبررسی قرارگرفته است ممکن است متفاوت باشد. اما در کل این محققین استدلال کردند که با تغییر در سطح متغیرهای مکانیسم ها، رویه ها و ابزارهای ارزیابی می‌توان شاهد تغییر در سطح متغیر این متغیر بود.

آن ها این متغیر را در ارتباط با متغیرهای استانداردهای عمومی مورد آزمون قراردادند. استدلال آن‌ها بر این بود متغیر این متغیر با متغیرهای استانداردهای عمومی در ارتباط است. یا به عبارتی این محققین استدلال کردند که متغیر سازمانی ممکن است تحت تأثیر متغیرهای استانداردهای عمومی قرار گیرد و با تغییر در سطح این متغیرها، سطح آن دچار تغییر شود.

ادامه

آن ها در مطالعه خود به اثبات رابطه بین کیفیت اطلاعات و متغیرهای استانداردهای برنامه ریزی پرداخت. این محققین نشان دادند که در فرایند آزمون فرضیه‌های خود یک رابطه معنی‌دار بین متغیر این متغیر و متغیرهای استانداردهای برنامه ریزی به وجود آمد. به‌عبارت‌دیگر این محققین اثبات کردند که متغیرهای استانداردهای برنامه ریزی با این متغیر در ارتباط است و یا بر آن تأثیر خواهد داشت.

بارگانزا و همکاران در سال ۲۰۲۲ اثبات کردند که کیفیت اطلاعات تحت تأثیر متغیرهای رهبری سیستم قرار می‌گیرد.  به عبارتی متغیرهای رهبری سیستم می‌توانند بر این متغیر اثرگذار باشند. این محققین پیشنهاد دادند که برای تغییر در سطح این متغیر بهتر است سطح متغیرهای رهبری سیستم دچار تغییر شود.

آن ها اثبات کردند که متغیرهای ابتکارات می‌توانند کیفیت اطلاعات را تغییر دهند. زمانی که متغیرهای ابتکارات مورد آزمون این محققین قرار گرفتند، توانستند سبب تغییراتی در سطح این متغیر سازمان شوند. به عبارتی این محققین اثبات کردند که متغیرهای ابتکارات و متغیر این متغیر با یکدیگر مرتبط هستند.

ادامه

آن ها در نظریه خود اثبات کردند که کیفیت اطلاعات معمولاً می‌تواند توسط متغیرهای گسترش فرآیند موردبررسی قرار گیرد. در این مطالعه استدلال شد که تغییرات در سطح متغیرهای گسترش فرآیند معمولاً می‌تواند سبب تغییرات در سطح متغیر این متغیر شود.

آن ها نشان دادند که  مراقبت مجازی می تواند کیفیت اطلاعات را تغییر دهد. مراقبت مجازی با توجه به نقش اصلی در اثرگذاری بر مراقبت مجازی در این مطالعه به اثبات رسیده است. به عبارتی این مطالعه استناد می کند که مراقبت مجازی می تواند به عنوان یک مولفه اثرگذار بر تغییر در سطح این متغیر عملی نماید. در این حالت این متغیر را متغیری تحت تاثیر مراقبت مجازی معرفی می کنند.

آن ها در نظریه خود به بررسی رابطه گزینه‌های مراقبت طولانی و کیفیت اطلاعات پرداختند. این محققین اثبات کردند که گزینه‌های مراقبت طولانی بر این متغیر اثرگذار است. به عبارتی با استفاده از متغیرهای گزینه‌های مراقبت طولانی می‌توان سطح این متغیر را تحت تأثیر قرارداد. زمانی سطح هر یک از متغیرهای بیان‌شده  تغییر کند، می‌توان انتظار داشت که سطح این متغیر نیز تغییر کند.

ادامه

آن ها در نظریه خود ارتباط بین متغیرهای کیفیت و هزینه را با کیفیت اطلاعات اثبات کردند. این محققین دریافتند که متغیرهای کیفیت و هزینه می‌توانند بر سطح این متغیر اثرگذار باشند. همچنین آن‌ها به این نتیجه رسیدند که وقتی سطح متغیرهای کیفیت و هزینه دچار تغییر شود، احتمال تغییر در سطح متغیر این متغیر نیز وجود دارد.

آن ها در نظریه خود اثبات کردند که کیفیت اطلاعات می‌تواند تحت تأثیر مراقبت جامعه قرار گیرد. به عبارتی این متغیر معمولاً با تغییراتی که در متغیرهای مراقبت جامعه ایجاد می‌شود، تغییر می‌کند. پیشنهاد می‌شود برای تغییر در سطح این متغیر ابتدا سطوح مرتبط با متغیرهای مراقبت جامعه را تغییر داد.

آن ها استدلال کردند که زمانی می‌توان این متغیر را بهبود داد که به متغیرهای رسیدگی به اولویت ها توجه شود. زمانی یک سازمان به متغیرهای رسیدگی به اولویت ها توجه می‌کند، معمولاً سطح این متغیر دچار تغییر می‌شود. اگر تغییرات ایجادشده در متغیرهای رسیدگی به اولویت ها مثبت باشد معمولاً سطح این متغیر بهبود می‌یابد.

ادامه

همامالینی و همکاران در سال ۲۰۲۲ در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که متغیر کیفیت اطلاعات از متغیرهای تضمین کیفیت تأثیر می‌پذیرد. به این صورت که سطح تغییرات متغیرهای تضمین کیفیت می‌تواند در سطح این متغیر تغییر ایجاد نماید. از سوی دیگر این مطالعه پیشنهاد کرد که برای بهبود در سطح این متغیر به نظر می‌رسد بهبودهایی در سطح متغیرهای تضمین کیفیت می‌تواند مفید باشد.

آن ها در نظریه خود یک رابطه معنی‌دار بین این متغیر و متغیرهای لذت مشتری یافتند. به عبارتی این محققین اثبات کردند زمانی که سطح متغیرهای لذت مشتری دچار تغییر می‌شود، آنگاه می‌توان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین متغیرهای لذت مشتری می‌توانند به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شوند که در جهت تقویت این متغیر اقدام نمایند.

آن ها این استدلال را داشتند که تغییرات در سطح متغیرهای کیفیت محصول می‌توانست بر تغییر در سطح کیفیت اطلاعات اثرگذار باشد. به عبارتی زمانی که سطح متغیرهای کیفیت محصول دچار بهبود شود، این انتظار وجود دارد که متغیر این متغیر نیز تغییر کند. درصورتی‌که رابطه متغیرهای کیفیت محصول با متغیر این متغیر همسو و هم‌جهت باشد می‌توان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر با بهبود سطح متغیرهای ارائه‌شده در تحقیق، بهبود یابد.

ادامه

آن ها اشاره کرد که کیفیت اطلاعات تحت تأثیر متغیرهای دیگر در یک سازمان قرار می‌گیرد. زمانی که سطح متغیرهای فناوری بینایی ماشین و پردازش تصویر در سازمان تغییر می‌کند، آنگاه سطح متغیر این متغیر نیز تغییر می‌کند. همچنین متغیرهای فناوری بینایی ماشین و پردازش تصویر اثرگذاری خود را بر روی متغیر این متغیر بر اساس همسو بودن یا ناهم‌سو بودن اعمال می‌کنند.

زمانی که نتایج مطالعه نشان دهد، متغیرهای فناوری بینایی ماشین و پردازش تصویر ارتباط همسویی را با متغیر این متغیر دارند، آنگاه می‌توان گفت که تغییرات آن‌ها سبب تغییرات مثبت در سطح این متغیر می‌شود.

آن ها در مطالعه خود ارتباط متغیرهای فرآیندهای کنترل کیفیت صنعتی و کیفیت اطلاعات را تحت آزمون قراردادند. آن‌ها نشان دادند که متغیر این متغیر درنهایت تحت تغییرات متغیرهای فرآیندهای کنترل کیفیت صنعتی می‌تواند تغییر نماید.

این تغییرات با توجه به نتایج حاصل از تحقیق می‌تواند هم‌جهت یا غیر هم‌جهت باشد. زمانی که سطح متغیرهای فرآیندهای کنترل کیفیت صنعتی در سازمان هم‌جهت با این متغیر باشند، می‌توان انتظار داشت که با افزایش سطح آن‌ها سطح متغیر این متغیر نیز بهبود یابد و با کاهش سطح آن‌ها سطح متغیر این متغیر کاهش یابد.

ادامه

آن ها متغیرهای پیشرفت‌های چشمگیر را در ارتباط با کیفیت اطلاعات موردبررسی قراردادند. این محققین دریافتند که متغیرهای پیشرفت‌های چشمگیر معمولاً می‌توانند بر سطح این متغیر اثرگذار باشند. به این صورت که با تغییر در سطح پیشرفت‌های چشمگیر می‌توان انتظار داشت که سطح متغیر این متغیر نیز دچار تغییر شود. همچنین این محققین اثبات کردند که این متغیر درنهایت با تأثیرپذیری از متغیرهای پیشرفت‌های چشمگیر می‌تواند تغییراتی را ایجاد نماید.

آن ها اثبات کردند که کیفیت اطلاعات با متغیرهای بهبود کیفیت سطح نرم افزاری ارتباط دارد.  این محققین اثبات کردند زمانی که متغیرهای بهبود کیفیت سطح نرم افزاری دچار تغییر شوند، به دلیل ارتباط با متغیر این متغیر آن را نیز دچار تغییر خواهند کرد. معمولاً اثرات متغیرهای بهبود کیفیت سطح نرم افزاری بر این متغیر هم‌جهت بوده و سبب تقویت این متغیر می‌شود.

مبانی نظری کیفیت اطلاعات

لئو و همکاران ( ۲۰۲۲ ) در بررسی اثر متغیرهای سازمانی در کیفیت اطلاعات دریافتند که معمولاً این متغیر می‌تواند تحت تأثیر متغیرهای آشکارسازی الگوها و مکانیسم‌های جامعه قرار گیرد. به صورتی که افزایش یا کاهش در سطح متغیرهای آشکارسازی الگوها و مکانیسم‌های جامعه معمولاً سبب تغییر در سطح این متغیر می‌شود. اگر این تغییرات همسو باشد با افزایش در مقدار متغیرهای اعلام‌شده معمولاً سطح این متغیر نیز افزایش می‌یابد. اگر ارتباط بین متغیرها ناهم‌سو باشد آنگاه با افزایش متغیرهای موردبررسی، سطح این متغیر کاهش خواهد یافت.

آن ها اثبات کرد که متغیرهای پایش کیفیت بر کیفیت اطلاعات اثرگذار هستند. این محققین اثبات کردند که متغیرهای پایش کیفیت می‌توانند بر میزان این متغیر اثرگذار باشند. همچنین ارتباط متغیر این متغیر با متغیرهای پایش کیفیت در سازمان ممکن است همسو و یا غیرهمسو باشد. این موضوع با توجه به نمونه آماری و ماهیت سازمانی که موردبررسی قرارگرفته است ممکن است متفاوت باشد. اما در کل این محققین استدلال کردند که با تغییر در سطح متغیرهای پایش کیفیت می‌توان شاهد تغییر در سطح متغیر این متغیر بود.

کیفیت اطلاعات

آن ها این متغیر را در ارتباط با متغیرهای تنوع و الگوهای مونتاژ مورد آزمون قراردادند. استدلال آن‌ها بر این بود متغیر این متغیر با متغیرهای تنوع و الگوهای مونتاژ در ارتباط است. یا به عبارتی این محققین استدلال کردند که متغیر سازمانی ممکن است تحت تأثیر متغیرهای تنوع و الگوهای مونتاژ قرار گیرد و با تغییر در سطح این متغیرها، سطح آن دچار تغییر شود.

آن ها در مطالعه خود به اثبات رابطه بین کیفیت اطلاعات و متغیرهای فرآیندهای تصادفی پرداخت. این محققین نشان دادند که در فرایند آزمون فرضیه‌های خود یک رابطه معنی‌دار بین متغیر این متغیر و متغیرهای فرآیندهای تصادفی به وجود آمد. به‌عبارت‌دیگر این محققین اثبات کردند که متغیرهای فرآیندهای تصادفی با این متغیر در ارتباط است و یا بر آن تأثیر خواهد داشت.

آن ها اثبات کردند که کیفیت اطلاعات تحت تأثیر متغیرهای همگن سازی قرار می‌گیرد.  به عبارتی متغیرهای همگن سازی می‌توانند بر این متغیر اثرگذار باشند. این محققین پیشنهاد دادند که برای تغییر در سطح این متغیر بهتر است سطح متغیرهای همگن سازی دچار تغییر شود.

کیفیت اطلاعات

آن ها اثبات کردند که متغیرهای تغییر یکنواختی می‌توانند این متغیر را تغییر دهند. زمانی که متغیرهای تغییر یکنواختی مورد آزمون این محققین قرار گرفتند، توانستند سبب تغییراتی در سطح این متغیر سازمان شوند. به عبارتی این محققین اثبات کردند که متغیرهای تغییر یکنواختی و متغیر این متغیر با یکدیگر مرتبط هستند.

آن ها در نظریه خود اثبات کردند که این متغیر معمولاً می‌تواند توسط متغیرهای الگوی سیستماتیک نرم افزاری موردبررسی قرار گیرد. در این مطالعه استدلال شد که تغییرات در سطح متغیرهای الگوی سیستماتیک نرم افزاری معمولاً می‌تواند سبب تغییرات در سطح متغیر این متغیر شود.

آن ها نشان دادند که  پروژه‌های انتقال داده می تواند این متغیر را تغییر دهد. پروژه‌های انتقال داده با توجه به نقش اصلی در اثرگذاری بر پروژه‌های انتقال داده در این مطالعه به اثبات رسیده است. به عبارتی این مطالعه استناد می کند که پروژه‌های انتقال داده می تواند به عنوان یک مولفه اثرگذار بر تغییر در سطح این متغیر عملی نماید. در این حالت این متغیر را متغیری تحت تاثیر پروژه‌های انتقال داده معرفی می کنند.

منابع

 

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.